سنگ جده و یا یده
کل گزارش فنی از مقاله زیر استخراج شد:
منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول
منابع مقاله نیز عبارتند از:
پی نوشت ها :
1.این نوشته ترجمه ای است از مقاله، به ژاپنی چاپ شده در جشن نامه 60 سالگی والاحضرت میکاسا، با مشخصات زیر:
Mikasa-no-Miya Denka Kanreki Kinen Oriento-gaku Ronshu,Nihon Oriento Gakkai(de).Kodansha,Tokyo,1975.pp.277-83.
2. این ترجمه را که سبک نگارش متن اصلی آن دشوار و فنی و حاوی بسیاری واژگان چینی و دور از ذهن است، دوست گرامیم آقای کینجی ئه اوُرا محقق تاریخ ایران بازنگریسته و معادل درست شماری از کلمه های دشوار بخصوص الفاظ چینی را یافته و سپاسگزارم ساخته است.
3.شاخ زرین Goldچen Bough تألیف فریزر Fraser، ترجمه تاکاسوُکه ناگاهاشی Takusuke Nagahashi، نشر ایوانامی، 1943، صص 141 تا 166. در اینجا نموده شده است که قوم یاقوت باد را به افسون سنگ در اختیار دارد.
4. شادروان مجتبی مینوی در افزوده های خود بر سیرت جلال الدین منکبرنی نوشته است:« این عمل جادوگری باران و برف آوردن بوسیله سنگ مخصوص را به ترکی یای و به زبان مغولی جَدَه می گفتند، و سنگی که به کار می بردند سنگ پادزهر بوده است...و آن را یِده و جده تاش می خواندند، و کسی را که واقف بر این علم بوده است و این عمل را انجام می داده، یای چی، یَدَه چی، جَده چی می نامیدند»(ترجمه فارسی سیرت جلال الدین منکبرنی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تعلیقات، صص 93-292).
«باور داشت سنگ باران، سنگ جده، سنگ یده(حَجَرالمطر)به ادبیات فارسی راه یافته است...ترکان بر آن باورند که سنگ جَده، یَدَه، یات... را خدای ترکان به نیای نخستین آنان داده است.»(از توضیحات دکتر محمد روشن و مصطفی موسوی بر جامع التواریخ طبع ایشان، تهران، 1373، ص 2128).
5.Cluson,Gerad(sir);An Etymological Dictionary of pre-Thirteenth Century Tukish,Oxford,1972,p.833.
6. در دوره شین یا تسینگ، پسین سلسله امپراتوری چین، گروهی متعلق به لشکر « هفت پرچم» یک رشته کتاب انتشار دادند، و در این رشته نام هر نویسنده با شماره یاد شده است. نام واقعی مؤلف این اثر چوُن یوُان بود.
7. منابع مربوط به سنگ شگفتی انگیز اقوام چادرنشین"Yuboku Minzoku Sato Shiryo Kaishu" تألیف دای کِی ایوایی Daikei Iwai، در سلسله تحقیقات تاریخ جوامع بیابانگرد Yubekushakishi kenkyu، جلد 7، 1961، ص 14.
8.Kowalewski,J.E.;Dictionnarie Mongol-Russe-Francais,Kazan,1849,Tom III,p.2275.
9.Mir Abdoul-Kerim Boukhary;Histoire de l'Asie Centrale,publiee,traduite et annotee par Ch.Schefer,Paris,1876,Appendice,p. 301.
10.Kopruluzade,M.F;Influrnce du Chamanisme Turco-Mongol sur les Orders mystiques Musulmans,Istanbul,1920.
11.در دسترس ترین منبع« سفرنامه ایلی»، نشر فوُیوْ Fuyo، سال 1973( چاپ دوم) است. بنگرید به شرح balicum(ص 136) و liao dun( ص 138)، باب اول آن:« همچون تابستان و همچون زمستان»، و باب پنجم:«از شی هوُ Xi-hu به سوی غرب رفتن و به ایلی رسیدن.»(ص 174 و بعد از آن).
12. ایوایی Iwai، مقاله یاد شده، ص 7.
13. دکتر تویوهاچی فوجیتا این را از افسونگری هایی مغان شمرده، اما پیداست که افسونگری جَده را به جای آن گرفته است. بنگرید به تحقیقات تاریخ مراودات شرق و غرب، جلد ترکستان چین یا Xiyu، نشر اوکا، صص 484 و 485.
14. ابودلف ینبوعی... شاعر و سیّاح و معدن شناس عرب در قرن چهاردهم هـ.ق معاصر ابن الندیم بود، و در دربار امیر نصر دوم سامانی در بخارا رونق یافت. وی همراه هیئتی به چین رفت، و از راه هند باز آمد، و دو رساله درباره سفر خود نوشت؛ یکی در شرح عجایب و معادن شهرهای مختلف. یاقوت حموی در معجم البلدان مکرر از این دو رساله نقل کرده است. واقعیت مسافرت وی به نقاطی که از آنها اسم می برد مورد تردید است.(مصاحب)
15. Marquart,T.;"Uber das Volkstum des Komanen",Ossturkische Dialektstudien,Berlin,1914,s.100,Bem.3.
این در صفحه 25 مقاله یاد شده ایوایی هم نقل شده، اما جایی از آن مبهم است؛ دانسته نیست که اشتباه در ترجمه است یا غلط چاپی.
16.محمود کاشغری، دیوان لغات الترک، آنکارا، 1943، مجلد سوم، صحیفه 3، سطر 19(عبارت عربی، و همان مجلد، صحیفه 159، سطر 8(ترجمه ترکی آن).
17.رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، 1338، جلد 1، ص 279. در اینجا داستان معروفی نقل شده است که چون طایفه ای از لشکر نایمان از اقوام مغول که با بوُیروُق خان نایمان بودند در جنگ با لشکر چنگیزخان جَدالمیشی کرده بودند تا برف و دمه برآید، آن برف و دمه به ایشان بازگشت.
18.Quatremere,Et.;Histoire des Mongols,Paris,1836,S.423 seqq
19.مارکوارت، اثر یاد شده، ص 37، ت5.
20. ملّا موسی سَیرامی، تاریخ اِمنیه(؟)، قازان، 1905(ویراسته پانتوسُف Pantusov).
21.Chadwick,N.K.and zhirmunsky,V.,Oral Epics Of Central Asia,Cambridge,1969,p.163;Rodlov,v.v.,Proben,Band VII,St.Petesburg,1886,s.241.
22.Pallas,P.S.,SammlungenHistorischer Nechrichten uber die Mogolischen Volkerschaflen,St.Petersburg,1801,II.,S.384-350.
نیز بنگرید به مقاله یاد شده از ایوایی، ص 6.
23.میر عبدالکریم بخاری، تألیف یاد شده، صص 300 و 301.
24.هانه دا، اکیرا؛ تصوّف و اقوام ترک، در گزارش تحقیقات مشترک درباره اسلام آوردن اقوام، مجلد ششم، 1973، صص 105 تا 126.
25.Guadefroy-Demombynes:Les Institutions Musulmanes,Paris,1921,p.17.
26.هانه دا، آکیرا؛ ترکستان شرقی در اواخر دوره مینگ Ming و اوایل دوره تسینگ Tsing، در: مجله تحقیقات تاریخ خاور Toyoshikenkyo، ش 5-7، سال 1942، ص 11.
برابر یادآوری دوست مکرّم، استاد گین پوُ اوچیدا Ginpσ Uchida، گویا پیش از اینان در میان بعضی اقوام مغول هم افسون و جادوی گرداندن وضع هوا( که «از آسمان به افسون در می خواهند» یا «باد و برف فرا می خوانند» یا «سیل می طلبند و جاری می شود» معمول بوده است. بنگرید به کتاب تاریخ لیانگ Liang بخش 52، بابِ رویی رویی Rui-rui، ترجمه ژاپنی در: تاریخ اقوام سوارکار، جلد یکم، نشر هیبوُنشا Heibunsha، سال 1966، ص 261.)
پایان