شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

درس‌هایی از داستایفسکی(۱)

نقش ایمان در زندگی

داستایفسکی یک دانستانسرای فعال و نفوذ کننده است که همه نیروها ها ی انسانی اعم از مثبت و منفی را در بسیاری از داستان سرایی هایش به بحث می کشد. بعنوان نمونه او  ایمان را هم چون  منبعی از قدرت و  تکیه گاهی آرامش بخش  به تصویر می‌کشد. 

از نظر داستایفسکی این ایمان است که  در بحران‌های زندگی  و وجودی  انسان را از ورطه ها نجات می بخشد. یکی از قهرمانان او در این ارتباط همان آلیوشای برادران کارامازوف است که ایمانش او را یاری کرد تا به خطا کشیده نشود.  البته اگر کلی تر صحبت کنیم  ایمان تنها ایمان به دین نیست، بلکه ایمان به عظمت انسان نیز می تواند ثمر بخش باشد.! .

 یعنی می توان پرسید : چقدر ایمان داریم؟ به چه چیزی ایمان داریم ؟ به خدا؟ به خودمان؟ به کاری که در حال انجامش هستیم؟

به هر حال  ایمان نقشی اساسی در آثار داستایفسکی دارد.  این از آن بخش هایی از داستانهای او فهمیده می شود که در آنها برخی از شخصیت‌هایی که او خلق کرده باورهایشان را در ورطه تردید می‌بینند و در این دوران است که سفری درونی و معنوی را تجربه می‌کنند. در پایان این نوع سفر ها ی  درونی کاراکتر مورد نظر  متحول شده و دیگر آن شخصیت منفی و یا از دست رفته سابق   نیست. 

به عنوان مثال، در کتاب «برادران کارامازوف»، الیوشا را می‌بینیم که عابد و زاهد است و در مقابل، ایوانی که دچار تشکیک شدهاست . تنش و کنش میان ایمان و عقل دقیقا از این نقطه به وجود می‌آید. تا جایی که زیباترین بخش‌های کتاب زمانی است که این دو شخصیت در حال دیالوگ کردن هستند. 

.اما ایوان برادر آلیوشا همواره در تردید ی درد ناک و زجر آور بسر می برد. این موضوعات است که  خواننده  را زیرکانه دعوت می‌کند تا به نقش ایمان و معنویت در زندگی خود بیاندیشند. .

اگر در سطح خودمان بیاندیشیم دو نویسنده با استعداد و نامدار ایران یکی صادق هدایت و دیگری کاظم اسلامیه هردو بی ایمان و بلکه ضد ایمان بودند و سر انجامشان به خود کشی ختم‌شد . صادق هدایت در اوج شهرت و زندگی موفق سه بار در شهر پاریس خود کشی کرد و‌نجاتش دادند. اما دفعه چهارم کمک‌دیر رسید و او‌جان باخت. کاظم اسلامیه با داشتن آثار بسیار ارزنده در همان شهر پاریس برای خودش جشن‌یک‌نفره ترتیب داد، شیرینی خرید، مشروبی روی میز چید، دوربین فیلمبرداری را بکار انداخت و البته سم‌کشنده ای نیز تهیه کرد و در حالی که شراب و شیرینی می خورد سم را هم سر کشید و جان باخت. در حالی که نیما یوشیج پدر شعر نو پارسی علیرغم آن  که زندگی بسیار سختی را گذرانده بود تا پایان عمر با تکیه بر ایمان به خدا و قدیسین دوام آورد و توانست یک زندگی پر بار و موفق را رقم بزند و زندگی را  سرافرازانه  به پایان برساند.

اقتباس: امیر تهرانی

منبع:

۸ درس فلسفی «داستایوفسکی» برای زندگی مدرن

  •  نویسنده: روزنامه آرمان امروز

 2 مهر 1403 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد