شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

زندگی با کتابها و شرح کتاب خوانی ها(۱)

ارثیه  بسیار بسیار  ارزشمند
من از پدرم  که روحش شاد باد میراثی گرانبها دریافت کردم  که از نظر خودم بیش از گنج های مادی طلا و نقره ارزش داشت.  ضمنا این  میراث بس گرانبها  ویژگیهای ارزشمندی داشت ، از جمله آن که فتح بابی بود برای یک عمر کار و زندگی و دیگر آن که این میراث ازبین رفتنی و میرا نبود.  میراث پدری که به من رسید  کتابخانه ای بود با کتابهای متنوع  و آموزنده که هریک کلید دانایی و دانش خاصی  بودند. 
خوشبختانه من از سن ده سالگی با این گنج پر بها آشنا شدم ، با آنان انس گرفتم، و آنان معلم و مشاور من شدند، وبا  معجزه کلمات و دانایی مرا مسحور خود ساختند.
در کتابخانه پدری کتابهایی یافت می شد  هم‌چون؛قرآن ، انجیل، تورات ، اوستا،  شاهنامه ، تاریخ بیهقی، تاریخ طبری ، تاریخ طبرستان، تاریخ ایران، کلیله و دمنه، گلستان و بوستا ن سعدی، دیوان های شاعران حافظ ، قاآنی ، خاقانی، بهار، فرخی، پروین، ایرج، و...دایره المعارفها، فرهنگ های لغت  پارسی، فرانسه و عربی، لغتنامه دهخدا، فرهنگ برهان قاطع، ، مرزبان نامه، هزار ویک شب، تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، سر گذشت پیامبران، فلسفه و منطق، ریاضییات، ستاره شناسئ، ادب و ادبیات ، کتابهای مذهبی، سرگذشت ها، سفرنامه ها، خاطرات   و کتابهایی به زبان فرانسه در باره دانش های مدرن مانند، جبر ، فیزیک ، ستاره شناسی، فیزیولوژی که من پس از یاد گیری زبان فرانسه به مطالعه آنها پرداختم.
این  کتابها   هم چون کتابهای خوب دیگر هریک افلاطون وار و ارسطو منش آماده پاسخگویی به پرسش جستجو گران بودند و هستند.اگرکسی  به محضرشان رسید به پیروزی بزرگی نایل شده است. 
پدر  که  میل بی پایان مرا به کتاب و کتابخوانی در یافته بود در یک روز یکصد جلد کتاب جدید نیز برای کتابخانه خرید .
بعد ها فهمیدم آن بزرگ مرد پولش را قسطی پرداخته است.الیته او از اینکه من چنان سرمست کتاب و کتابخوانی بودم و سعی می کردم هر طور شده  روی شاخ غولهای علم و دانش و ادب و دین بنشینم و جهان و انسان و هستی را از دید آنان نگاه کنم  سخت شادمان بود.
روحیه پدر این گونه بود که خیلی از اوقات  مطلب مورد نظر ش را  غیر مستقیم می رساند. او با اجبار و زور  در هر مورد بیگانه بود و از آن نفرت داشت، ولی هرگاه که سخنی می گفت که حاکی از رضایت خاطرش بود لبخندی نیز بر لب او بود که این رضایت را جلوه گر می ساخت..
امیر تهرانی
(ح.ف)
ت. ج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد