ادعایی مطرح شده است که استاد زمانی دست به سرقت کتاب زده است. اگرچه واژۀ سرقت در اینجا رسا نیست. استاد درواقع سرقت نمیکرده بلکه کتابها را برمیداشته تا در موارد بسیاری آن را در اختیار دانشجویان و پژوهشگران قرار دهد. نویسنده در این کتاب مفهوم بهتری جایگزین کرده است؛ «جنون کتابخوانی». این جنون در استاد بهحدی بوده که حتی غذایش را در کتابخانهاش و حین مطالۀ کتاب میخورده است. »
به نقل از بخشی از گفتار ها در مراسم گرامیداشت سعید نفیسی نویسنده مشهور البته گرامی داشت روح او!
راستش من نخستین بار است که چنین مطلبی را می خوانم و آن چه که برایم اهمیت دارداصطلاح«جنون کتاب خوانی » است . چون این ویژگی را دربست از پانزده سالگی در خود داشته و هنوز هم آنرا حفظ کرده ام. بعنوان نمونه ، زمانی که به گوید ۱۹ مبتلا شدم و طول دوران بستری بویژه در بیمارستان و بلند شدن و خوابیدن در تخت بیماری باعث شد که ستون مهره های گردنم صدمه ببیند، دیگر نمی توانستم کتاب را در دستانم بگیرم. به همین خاطر در پی دانلود کتابهای صوتی افتادم و بتدریج نزدیک به دویست جلد کتاب دانلود کردم، از همه آنها که خوانده بودم و نخوانده بود م.
پس از آن که سلامت نسبی را باز یافتم متوجه شدم که حدود ۱۵۰ جلد کتاب را گوش داده ام. خوشبختانه این جنون ادامه یافت و یافته و من این روزها علاوه بر جنون کتاب خوانی بصورت چشمی با جنون کتاب خوانی بصورت شنوایی نیز مانوس شده ام. هرگاه به این تحول در زندگیم می اندیشم نوعی شادمانی کمیاب را در خود تجربه می کنم. در ضمن از همه آن عزیزانی که در تهیه و عرضه کتابهای
صوتی شرکت دارند صمیمانه تشکر می کنم
به امید آن که جنون کتاب خوانی ونه کتاب دزدی در میان ما ایرانیان بصورت یک بیماری مثبت و تاثیر گذار همیشگی در آید.