ادامه از نوشتار پیشین
- مطالبی که بر ای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد
- سوره غافر شصتمین سوره قرآن بر حسب تاریخ نزول
حم (از اسرار خدا و رسول است). (۱)
نزول این کتاب آسمانی (قرآن) از جانب خدای مقتدر داناست. (۲)
بازگشت همه بسوی اوست
خدایی که بخشنده گناه و پذیرنده توبه و منتقم سخت (از مردم ظالم بیایمان) و صاحب رحمت و نعمت است، جز او هیچ خدایی نیست، بازگشت همه به سوی اوست. (۳)
و (بدان ای رسول که) با آیات خدا کسی به جدل بر نخیزد مگر آنکه از کافران باشد ولی تو از اینکه کافران بر شهر و دیارها مسلط و متصرّفند دل نباز . (۴)
پیش از این نیز در پی دستگیری پیامبران بودند
پیش از اینان هم قوم نوح و طوایف بعد از نوح نیز (پیغمبران را) تکذیب کردند و هر امتی همّت گماشت که پیغمبر خود را دستگیر گرداند و جدل و گفتار باطل به کار گرفت تا برهان حق را پایمال سازد، من هم آنها را گرفتم و عقوبت سخت کردم! (۵)
و همین گونه وعده خدای تو بر کافران محقق و حتم است که آنها همه اهل دوزخ هستند. (۶)
فرشتگان در عرش برای بندگان دعاکمی کنند
فرشتگانی که عرش را بر دوش گرفته و آنان که پیرامون عرشند به تسبیح و ستایش حق مشغولند، هم خود به خدا ایمان دارند و هم برای اهل ایمان از خدا آمرزش و مغفرت میطلبند که ای پروردگاری که علم و رحمت بیمنتهایت همه اهل عالم را فرا گرفته است، گناه آنان که توبه کردند و راه تو را پیمودند ببخش و آنان را از عذاب دوزخ محفوظ دار. (۷)
پروردگارا، تو آنها را به بهشت عدنی که وعدهشان فرمودی با پدران صالح و هم جفت و فرزندانشان و اصل گردان، که همانا تویی خدای با حکمت و اقتدار. (۸)
و هم آن مؤمنان را از ارتکاب اعمال زشت نگاه دار، که هر که را تو از زشتکاری امروز محفوظ داری در حقّ او رحمت و عنایت بسیار فرمودهای و آن به حقیقت رستگاری خواهد بود. (۹)
آنان که کافر شدند به آنها خطاب شود که خشم و قهر خدا بسیار از خشم شما بر خود سختتر است چرا که شما را به ایمان دعوت میکردند و شما کافر میشدید. (۱۰)خدا ناباوران در جهنم تقاضای باز گشت به دنیا می کنند تا...
در آن حال کافران گویند: پروردگارا، تو ما را دو بار بمیراندی و باز زنده کردی تا ما به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا اینک ما را راهی هست که از این عذاب دوزخ بیرون آییم؟ (۱۱)
(به آنها گویند) این عذاب برای آن است که شما چون خدا به یکتایی یاد میشد به او کافر میشدید و اگر بر او شریک میگرفتند ایمان میآوردید، پس اینک حکم با خدای متعال بزرگوار است. (۱۲)
کسانی که ارزش نعمتهای خدا را خدا دوستان درک می کنند
اوست خدایی که به شما آیات خود را پدیدار میسازد و از آسمان بر شما روزی میفرستد، و متذکر این معنی نشوند مگر کسانی که دایم رو به درگاه خدا آرند. (۱۳)
پس خدا را بخوانید در حالی که دین را برای او خالص کرده باشید هر چند کافران نخواهند. (۱۴)
خدا فرشته خود را بر هرکه بخواهد می فرستد
که او دارای شئون و مراتب رفیع و صاحب عرش است، روح را از امر خود بر هر که از بندگانش بخواهد میفرستد تا خلق را از روز ملاقات بترساند. (۱۵)
قیامت روز سلطنت خداوند است
آن روزی که همه خلق پدیدار شوند که هیچ کرده آنها بر خدا پنهان نباشد. در آن روز سلطنت عالم با کیست؟ با خدای یکتای بس قاهر منتقم است. (۱۶)
حساب و کتاب قیامت طی لحظه ای صورت گیرد
آن روز هر نفسی به آنچه کرده جزا خواهد یافت، آن روز بر هیچ کس ستم نخواهد شد که خدا حساب خلق به یک لحظه میکند. (۱۷)
سیمای روز قیامت
و (ای رسول) امت را از روز نزدیک بترسان که آن روز جانها به گلو میرسد و از بیم آن حزن و خشم خود فرو میبرند و ستمکاران را هیچ یار گرم و دلسوز و یاوری که شفاعتش پذیرفته شود نخواهد بود. (۱۸)
خدا از نگاه های خیانت بارآگاه است
و خدا بر نگاه خیانت چشم خلق و اندیشههای نهانی دلها آگاه است. (۱۹)
و خدا به حق حکم میکند و غیر او آنچه را به خدایی میخوانند هیچ حکم در جهان نتوانند داشت، خداست که شنوا و بیناست. (۲۰)
در روی زمین سفر کنید تا تاریخ را دریابید!
آیا (مردم) در روی زمین سیر و سفر نکردند تا عاقبت کار پیشینیانشان را ببینند که آنها با آنکه بسیار از اینان قویتر و آثار وجودیشان در روی زمین بیشتر بود سرانجام خدا به کیفر گناهانشان بگرفت وجز خدا هیچ کس نگهدارشان نبود. (۲۱)
این هلاکت پیشینیان بدین سبب بود که پیمبرانشان با آیات و ادلّه روشن به سوی آنها میآمدند و آنان کافر شدند، خدا هم آنان را گرفت، که خدا بسیار مقتدر و سخت کیفر است. (۲۲)
و همانا موسی را با آیات و معجزات و حجّت آشکار فرستادیم. (۲۳)
به سوی فرعون و هامان و قارون، آنها گفتند: او ساحر بسیار دروغگویی است. (۲۴)
دستور فرعون برای نابودی و ذلیل کردن پیروان موسی
و آن گاه که او از جانب ما به صدق و حقیقت به سوی آنان آمد گفتند: بروید پسران آنان که به موسی ایمان آوردند بکشید و زنانشان را زنده گذارید آری مکر و تدبیر کافران جز در ضلالت (و خسرانشان) به کار نیاید. (۲۵)
فرعون در پی کشتن موسی بود
و فرعون گفت: بگذارید تا من موسی را به قتل رسانم و او خدای خود را به یاری طلبد، میترسم که آیین شما را تغییر دهد و در زمین فتنه و فسادی برانگیزد. (۲۶)
دعای موسی
و موسی گفت: من به خدای آفریننده من و شما از شرّ هر متکبری که به روز حساب ایمان نمیآورد پناه میبرم. (۲۷)
مرد با ایمانی که در مقابل فرعون از موسی دفاع کرد
و مرد با ایمانی از آل فرعون که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را به جرم اینکه میگوید: پروردگار من خداست میکشید، در صورتی که با معجزه و ادلّه روشن از جانب خدایتان برای شما آمده است؟! اگر او دروغگوست گناه دروغش بر خود اوست و لیکن اگر راستگو باشد از وعدههای او بعضی به شما برسد که خدا البته مردم مسرف و دروغگو را هرگز هدایت نخواهد کرد. (۲۸)
فرعون بر تصمیم خود پافشاری می کرد
ای قوم، امروز ملک و سلطنت و چیرگی بر زمین با شماست، لیکن اگر قهر و انتقام خدا بر ما برسد کیست که ما را از آن نجات تواند داد؟ فرعون باز گفت: جز آن که رأی دادم رأی دیگر نمیدهم و شما را جز به راه صواب دلالت نمیکنم. (۲۹)
باز همان شخص با ایمان (به فرعونیان) گفت: ای قوم، من بر شما میترسم از روزی مانند روز سخت احزاب (و امم پیشین). (۳۰)
ادامه دارد