شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

هزار و یک کتاب که باید خواند : کتاب نیرنگستان نوشته صادق هدایت: باورهای عامیانه در مورد معالجه و علت بیماریها


هزار و یک کتاب که باید خواند

کتاب نیرنگستان نوشته صادق هدایت

باورهای عامیانه در مورد معالجه و علت بیماریها

جغدی در ون شکم و معالجه گرسنگی مداوم

مرض جوع(کرسنگی مداوم) - کسیکه مرض جوع دارد یک جغد در شکمش است که هر چه میخورد خوراک آن جغد میشود و بناخوش وصلت نمیدهد. برای معالجه آن باید چند روز به شخص ناخوش گرسنگی داد، بعد دستها و پاهای او را محکم بست آنوقت خوراکهای خوشبو و خوشمزه در اطاق او گذاشت تا آن جغد بوی آنها را بشنود و از شکم ناخوش بیرون بیاید و ناخوش معالجه بشود.

پیاز و پشت بام همسایه

هر گاه کسی دچار سرماخوردگی و زکام شود برای رفع آن باید پیاز را گاز زده روی بام همسایه بیندازد و یا از کسی بشوخی بپرسد: «بز از کوه بهتر بالا میرود یا دزد؟» طرف خواه بگوید بز یا دزد در جواب میگوید: «زکامم را بدزد.»

هپول هپال معالجه جوش چشم

برای جوش گوشه چشم صبح زود بکنار آب رفته اشعار ذیل را بخواند:

 سنده سلامت میکنمخودم و غلامت میکنم 
 اگر چشمم و خوب نکنیهپول هپالت میکنم
 

خشت چهارشنبه سوری و ارسال درد  وبلا به صحرا

برای ناخوش شب چهار شنبه یک خشت را آورده چهار گوشه آن نه شمع یا فتیله روغن زده روشن میکنند و بعد یک پول سیاه کمی زغال اسفند و ادویه روی آن میگذارند. بعد آنرا میبرند سر چهار راه میگذارند ولی کسیکه حامل آنست نباید برگردد و پشت سرشرا نگاه بکند.

شمع و ارسال درد  وبلا به صحرا

شمع و زغفران بالای سر ناخوش روشن میکنند بعد به پشت ناخوش میزنند و میگویند: «درد و بلات برود تو صحرا، برود تو دریا.»

برای رفع چشم زخم

 ناخوش را از دروازه شهر بیرون میبرند.

هرچه دوا بدهند قاطی کرده به مریض می دهند

در جندق هرگاه کسی ناخوش سخت بشود یکنفر زن لباس سفید میپوشد و یکدانه چشمچین (کارد مخصوص) بیک دست می‌گیرد و زنبیلی بدست دیگر. اگر ناخوش مرد باشد کلاه او را بسرش میگذارد و اگر زن باشد لباسش را میپوشد و در خانه مردم میرود. هرچه از دوا و خوراکی که به او بدهند آنها را میجوشاند و بناخوش میدهد و اگر پارچه بدهند لباس چهل تکه درست میکند و تن بچه ناخوش میکند.

داروی تب نوبه 

کسیکه گرفتار نوبه سبک (یعنی که سه روز یک روز تب کند) شده باشد زنی شوهردار سه خانه را در نظر می‌گیرد که مرد آن خانه یک زنش مرده باشد یکی را طلاق داده باشد و یکی هم در خانه‌اش باشد نزدیک غروب آن زن میرود در آن خانه بطوریکه شناخته نشود و می‌گوید: زن مرده و زن طلاق و زن در خانه نوبه سبکی بگو چیش درمانه؟ آن مرد بی‌اراده چیزی می‌گوید هر چه را بگوید صبح که شد آن زن میرود و همان چیزی را که آن مرد گفته می گیرد و به ناخوش میدهد.

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد