من از نوجوانی اشتیاق شگفتی به خواندن دایره المعارف ها و فرهنگ های لغت و اعلام داشتم.
برای من این نوع کتابها حکم جام جهان نما را داشتند که دانشمندان علم اسرار از آن صحبت کرده اند.
می گویند جمشید جم جام جهان نمایی در اختیار داشت و سالی یکبار به درون آن می نگریست و الهاماتی بدست می آورد.
هم چنین سلیمان پیامبر و شاه عبرانیان نیز چنین جامی در اختیار داشت.
اما برای من که سرنوشتم با کتاب پیوند خورده است، کتابهای دایره المعارف و فرهنگ های لغات حکم جام جهان نما را داشته و دارند. چون من از طریق صفحات و نوشتجات این نوع کتابها که اغلب مصور هستند به جهان، موجودات و پدیده ها نگاه می کردم و باز نگاه می نمایم.
فتح باب برای من در این زمینه از این آثار مکتوب آغاز شد:
-فرهنگ لغات دهخدا همان چاپی که برای هر دسته از حروف یک کتاب کمتر از صد صفحه در نظر گرفته شده بود،
- فرهنگ لاروس فرانسه که ۱۷۵۴ صفحه بود( چاپ قدیم) و علم و دانش و صنعت و گیاهشناسی و جانورشناسی و...را خود جای داده بود ،
-فرهنگ لغات و دایره المعارف المنجد بزبان عربی،
-فرهنگ شش جلدی لغات دکتر معین،
- دایره المعارف ۲۰ جلدی فرید وجدی، که خواندنش چند سال طول کشید،
و کتاب علم و صنعت چمبرز بزبان انگلیسی که کل اصطلاحات علم و دانش را در بر دارد،همه جام های جهان نماهایی بودند وهستند که انسان و تاریخش، جهان و گوشه و کنارش، سرزمین ها و دیدنیهایش ، علم، هنر، ادب، مذهب، انسان و...را به من نشان می دادند و می دهند.
اما برخی اوقات نیز می اندیشیدم که آیا راهی را که برای مطالعه بر گزیده ام منطقی و درست است و یا نادرست و غیر منطقی؟ و آیا در این جهان پهناور هستند اشخاصی همچو من که حاضر به چنین خود زنی باشند؟
این فکر در من بود تا در کتاب«کلمات» نوشته ژان پل سارتر که بخاطرش جایزه نوبل را برد خواندم که او نیز دایره المعارف لاروس فرانسه را بمنزله جام جهان نمایی می دانسته که تمام دنیا در آن جمع شده بود و او با نگاه کردن به صفحات آن نظاره گر جهان می شده است.
آن موقع بود که خیالم راحت شد و دریافتم من تنها نیستم و دیگرانی پیش از من و با من و پس از من بوده اند، می باشند و خواهند بود که جام جهان نمایشان دایره المعارف ها و فرهنگها هستند.
امیر تهرانی