ادامه از نوشتار پیشین
کتاب جن گیر نوشته ویلیام پیتر بلتی و معما های آن(بخش سوم)
از دیو عراق باستان تا داستان جن زدگی رابی مانهایم د ر آمریکا
متن کتاب جن گیر قدری همراه با تشبیهات و استعاره است. اما هر کس که زبان انگلیسی خوب بداند آنرا می فهمد. اگر ترجمه خوبی در دسترس باشد دیگر چه بهتر!
متخصصین علوم فرا ماده گفته بودند که یک دستکاری بی احتیاطانه رابی در تخته ی ارواح باعث شده است که او پنجره روحش را در برابر شیطان باز کند
ادامه دارد...
امیر تهرانی
ح.ف
کتاب جن گیر نوشته ویلیام پیتر بلتی و معما های آن(بخش دوم)
کتاب جن گیر با عراق چه رابطه ای دارد؟
همان گونه که گفتم داستان کتاب جن گیر با صحنه هایی از اکتشافات باستانشناسی در شمال عراق آغاز می شود . فیلمی که از روی کتاب ساخته شده آغاز بخش عراق را با پخش اذان مسلمانان و بخشهای نخست و مهمش آغاز می کند که شامل الله اکبر و گواهی به وجود الله خدای یکتا و پیامبری حضرت محمد است .معبد حترا، هترا یا الحضر و رازهای آن
اما معبد هترا یا حضر (به عربی: الحضر) یا حتره یا حترا کجاست؟ جایی که کشیش با پازوزو بر خورد می کند.(بخشهای درون پرانتز از ویکیپدیاست)
https://m.youtube.com/watch?v=wh5U-sB4rzY
در آدرس اینترنتی وقوع می توان بخش اول فیلمجنگیر یعنی صحنه باستانشناسی عراق را دید.
ادامه دارد
امیر تهرانی
ح.ف
کتاب جن گیر نوشته ویلیام پیتر بلتی و معما های آن
گفته شده است که این رمان از ماجرایی واقعی الهام گرفته است، ماجرای جن گیریِ رابی مانهایم. در ماجرای اصلی ادعا شده که روح کودکی ۱۴ ساله بنام مستعار رابی مانهایم که با خانواده اش در ایالت مریلند زندگی می کردند د۰ر اواخر دهه ی ۱۹۴۰ توسط شیطان تسخیر شده بود.
این نام نخستین بار توسط یک ۹ را تاریخنگار بنام توماس بی اَلن مطرح شد که مطالبی گوناگون در مورد حادثه و مراسم یک جن گیری در مانهایم نوشته است
گفته شده شاهدان اصلیِ ماجرا به شدت از هویت واقعی این پسر محافظت می کردند و به همین دلیل استفاده از یک نام مستعار لازم بود.
همچنین ادعا شده کهرابی مانهایم هیچ خاطره ای از تسخیر شیطانی خود به یاد نمی آورد و نزدیکان او هم به فراموش کردن آن حادثه راضی شدند. بنابراین اصل داستان تنها از طریق شاهدان عینیِ دیگر منعکس شده است.رایت یا دروغ آن زمان بیش از چهل نفر به عنوان شاهد این ماجرا را تایید کردند .
اما برای آن که خاطر خوانندگان را کمی راحت کنم این نکته را متذکر می شوم که این گزارش امروزه مورد تردید بسیار قرار گرفته و همسایگان این خانواده اعلام می کنند که در این ارتباط بسیار اغراق و گزافه گویی شده است.
کتاب جن گیر با قطعه ای کوتاه ازانجیل لوقا آغاز می شود و من کاملتر آنرا د ر این مقالت می آورم:
...۲۶پس به ناحیۀ جَدَریان رسیدند که آن سوی دریا، مقابل جلیل قرار داشت.
۲۷چون عیسی قدم بر ساحل نهاد، مردی دیوزده از مردمان آن شهر بدو برخورد که دیرگاهی لباس نپوشیده و در خانهای زندگی نکرده بود، بلکه در گورها بهسر میبرد.
۲۸چون او عیسی را دید، نعره برکشید و بهپایش افتاد و با صدای بلند فریاد برآورد: «ای عیسی، پسر خدای متعال، تو را با من چه کار است؟ تمنا دارم عذابم ندهی!»
۲۹زیرا عیسی به روح پلید دستور داده بود از او بهدر آید. آن روح بارها او را گرفته بود و با آنکه دست و پایش را به زنجیر میبستند و از او نگهبانی میکردند، بندها را میگسست و دیو او را به جایهای نامسکون میکشاند.
۳۰عیسی از او پرسید: «نامت چیست؟» پاسخ داد: «لِژیون،» زیرا دیوهای بسیار به درونش رفته بودند.
۳۱آنها التماسکنان از عیسی خواستند که بدیشان دستور بازگشت به هاویه ندهد.
۳۲در آن نزدیکی، گلۀ بزرگی خوک در دامنۀ تپه مشغول چرا بود. دیوها از عیسی خواهش کردند اجازه دهد بهدرون خوکها روند، و او نیز اجازه داد.
۳۳پس، دیوها از آن مرد بیرون آمدند و بهدرون خوکها رفتند...
پس از ذکر این واقعه انجیلی نویسنده داستان را به عراق می کشاند. به یک کار باستانشناسی در شما ل عراق، د ر نینوا، در نزدیکی موصل جایی که گروهی باستانشاس خارجی و عراقی مشغول به حفاری در معبد الحضر یا به قول نویسنده کتاب جن گیر" معبد حترا " می باشند.
در میان باستان شناسان حفار کشیشی بنام لنکستر مرین وجود دارد که ناگهان با کشف یک قطعه قدیمی که مجسمه یک دیو باستانی است تجربه ای روحی ولی ناخوشایند را در خود احساس می کند. او سپس در همان محوطه با یک مجسمه ای از مار بالدار بر خورد می کند که در فرهنگ جادویی آسوری و یا اشکانی به آن پازوزومی گفتند.
ویکی پدیا در مورد پازوزو می نویسد:
(پازوزو اغلب به صورت ترکیبی از حیوانات گوناگون و بدن انسان به تصویر کشیده شدهاست. او بدن یک انسان، سر یک شیر یا سگ، چنگال عقاب، دو جفت بال، دم کژدم، و آلت تناسلی مار مانند را داشت. دست راست او اشاره به بالا و دست چپ او اشاره به پایین دارد.
پازوزو شیطانی از باد جنوب غربی است که برای آوردن قحطی در طول خشکسالی، و ملخ در فصل بارانی شناخته شدهاست.
پازوزو در طلسمهایی که برای مبارزه با رقیب خود، الههٔ مخرب لاماشتو که به زنان باردار ، مادران و کودکان آسیب میرساند ظاهر میشود. اگر چه پازوزو، خود، خدایی پلید است، اما او همواره دیگر ارواح شیطانی را دور کرده، و از انسانها در برابر تهدید آنها حفاظت میکند. در اساطیر آمده است که او قرص سرنوشت خدای انلیا را دزدید و بابت این کارش کشته شد.
پازوزو منبع قدرت منفی در رمان جنگیر، لژیون و سری فیلمهای جنگیر میباشد ، که توسط ویلیام پیتر بلتی ایجاد شدهاست. در سال ۱۹۷۱ در رمان جنگیر و فیلمی بر اساس آن، پازوزو یک روح شیطانی است که دختر جوان رگان مک نیل را تسخیر کردهاست و . او در سال ۱۹۷۷ دوباره در جن گیر ۲ ظاهر شد)
ادامه از نوشتار پیشین
-کتاب بخواهید به شما داده می شود
-
حرفهایی که نباید در باره خود بزنید!
... من می گویم تو باید به موقعیت ها نظر کنی و به بالاترین واقعیتـی کـه در آنهـا نهفته، توجه کنی. اگر ورشکسته ای، خوب، ورشکسته ای، و این کار بیهوده ای اسـت کـه در مـورد آن دروغ بافی کنی، آن را ناچیز جلوه دهی و سعی کنی در مورد آن داستان سرایی کنـی، بـرای آن کـهواقعیت را بپوشانی. معهذا فکری که در مورد آن داری، «ورشکسته آدم خوبی نیسـت ». «ایـن وحشتناک است»، «من آدم بدی هستم، چون آدمهای خوب کـه سـخت کـوش هسـتند، و واقعـاً سعی و تلاش می نمایند، هرگز ورشکسته نمی شوند»، و چیزهایی از این قبیـل، تجربـه ای را که تو از ورشکستگی داری شکل می دهد.
حرفهایی که تـو در مـورد خـودت مـی زنـی - «مـن ورشکسته ام، آه در بساط ندارم، یک شاهی پول ندارم» - به تو در واقع دیکته می کند تا کـی باید ورشکسته باقی بمانی. اعمالی که حول این فکـر انجـام مـی دهـی، بـرای خـودت دل مـی سوزانی و تاسف می خوری، ناامید، در کنجی می نشینی، در صدد پیدا کردن راه حلی بر نمی آیی چون فکر می کنی، تلاش، «دیگر چه فایده ای دارد؟» اعمالی هستند کـه واقعیـت تـو را در
درازمدت، به وجود می آورند.
اولین چیزی را که باید در مورد عالم هستی درک کنی ایـن اسـت کـه، هـیچ شـرایطی نـه «خوب» است و نه «بد». شرایط فقط وجود دارند. بنابراین سعی نکن قضـاوت هـای ارزشـی کنی.
دومین چیزی که باید بدانی این است که همه شرایط موقتی هستند. هیچ چیز ساکن باقی نمی ماند، هیچ چیز ایستا باقی نمی ماند، اینکه هر چیزی به چه سمتی تغییر کند، بستگی بـه تو دارد.
ادامه دارد
انتخاب : امیر تهرانی
ح.ف
ادامه از نوشتار پیشین
-کتاب نیرنگستان نوشته صادق هدایت
باورهای مردمی در باره خواب
جوراب و خواب
-شب جوراب بالای سر باشد خواب آشفته بینند.
پیش آگهی عمر طولانی
-هر که در خواب ببیند مرده است عمرش زیاد میشود.
نشان کافر
-اگر کسی خدا را در خواب ببیند کافر است.
شلوار و تعبیر خواب
-شب شلوار بالای سر باشد و خواب بد ببینند تعبیر ندارد.
-در خواب ببینند کسی قرآن هدیه بدیگری داده کسیکه گرفته صاحب اولاد پسر میشود.
تبعیض های فر هنگی
-خواب زن چپ است.
هرگز روبه کلیسا نخواب!
رو به کلیسا بخوابند خواب سنگین و آشفته می بینند.
شمشیر علامت پسر است
زن آبستن شمشیر در خواب ببیند پسر خواهد زائید.
مروارید علامت دختر است
-زن آبستن مروارید در خواب ببیند بچهاش دختر است.
اسب نشان مراد است
در خواب اسب ببینند مرادشان داده میشود.
حمام نشان زیارت است
- خواب حمام بروند زیارت خواهند رفت.
از مرده بگیرید و لی چیزی به او ندهید!
مرده در خواب چیز بدهد دلیل زیادی عمر است و اگر بگیرد بد است.
بوسه علامت جدایی
-ماچ کردن در خواب مفارقت میآورد.
مرغ و ماهی یعنی مراد
-مرغ و ماهی در خواب ببینند مرادشان داده میشود.
مواظب باش توی چاه نیفتی!
-در خواب توی چاه بیفتند خواهند مرد.
بلندی نشان سر بلندی است
در خواب بالای بلندی بروند کار آدم خوب میشود.
پول می خواهی در مستراح است
در خواب توی خلا بیفتند پول زیاد می یابند.
مار نشانه ثروت
مار در خواب دولت است.
دندانها نیفتد که...
هر که در خواب ببیند دندانهایش افتاده میمیرد.
دشمن یعنی گاو و گوساله
گاو و گوساله در خواب دشمن هستند.
ماه راببین تاخبر خوش ب
ماه را در خواب ببینند خبر خوش میرسد.
ادامه دارد
امیر تهرانی