ادامه از نوشتار پیشین
کتاب نیرنگستان نوشته صادق هدایت
فال و پیشگویی (فصل دوم)
سفره دزدی
زن شوهر دار اگر سفره بدزدد شوهرش میمیرد.
هوو می آید
زن اگر تو خزانهٔ حمام سرش را ببافد هوو سرش میآید.
چادر و بخت
دختر چادر سیاهش را وارونه سرش کند بختش باز میشود.
گیس و بد یمنی
دختری که پدر دارد اگر گیسش را توی خانه باز کند بد یمن است
امان از گوسفند و شتر
از میان گلهٔ گوسفند یا از زیر طناب قطار شتر رد شوند فقر میآورد.
خانه های شوم
هر کس در خانه بد قدم منزل بکند یا ناخوش و گرفتار میشود و یا میمیرد.
مسافر ناپاک و پنجری اتوموبیل حتمی است
هرگاه مسافر ناپاک در اتومبیل باشد اتومبیل خراب میشود «پنجر میشود».
شلوار و فقر
ایستاده شلوار بپوشند فقر میآورد.
ابر و شتر و وبیماری وبا
هرگاه ابر بشکل شتر بشود در آنسال وبا خواهد آمد.
گره خوبست که خودش باز شود
گرهٔ هر چیزی خود بخود باز بشود خوب است و اسباب کارگشائی است.
تارعنکبوت و سفر
تار عنکبوت که مثل نخ صاف باشد علامت اینست که سفری میآید.
از پیرزن مو سرخ دوری کن!
مسافر که از خانه بیرون میرود اگر پیرزن موسرخ جلو او درآید بد آیند است.
آتش عروسی
آتشتازی توی خانه بیفتد در آنجا عروسی میشود.
رازهای ستاره دنباله دار
ستارهٔ دنباله دار آمد و نیامد دارد، ممکن است خوش یمن و یا بد یمن باشد.
چنباتمه تو درگاه ننشین
چنباتمه توی درگاه بنشینند بهتان خواهند خورد برای رفع آن باید بدر طرف خود تف انداخت.
علت زندان
مرد که بزک بکند بزندان خواهد افتاد.
ابر شناسی و باران شناسی
ابر سیاه رگبار میآورد و زود میایستد در صورتیکه ابر خاکستری بارانش پشت بند دارد
علت اکثر دعواها
تیغه های قیچی که باز بماند یا بهم بزنند دعوا میشود.
دسته کلید دعوا آفرین
پول یا دسته کلید که بهم بزنند دعوا میشود.
قیچی و دشمنی
قیچی بدست کسی بدهند با آنشخص بد خواهند شد.
پیشگویی مسافرت
دو تا کفش رویهم سوار بشود صاحبش راه دور میرود.
هرگز چاقو هدیه مده!
چاقو بکسی هدیه بدهند رشته دوستی را میبرد.
کلاه وارونه
کلاه را نباید وارونه بزمین گذاشت صاحبش میمیرد.
قیچی و فقر
خرد کردن کاغذ و کهنه با قیچی فقر میآورد.
قضا بلا بوده مهمنیست
ظرف بلور یا چینی بشکند نباید دلچرکین شد چون قضا بلا بوده است.
علت اصلی بی عقلیها
دمر آب خوردن عقل را کم میکند
سرشماری ممنوع!
چند نفر دور هم نشسته اند نباید سرشماری کرد از عدهٔ آنها کم میشود.
ادامه دارد...
امیر تهرانی
ح.ف
ادامه از نوشتار پیشین
کتاب نیرنگستان نوشته صادق هدایت
فصل: فال و پیشگویی(بخش اول)
راه ها یی بسوی ثروت؟
پاشنه های کفش که جلو هم جفت بشود صاحبش پولدار میشود.کرامت دود
دود بسوی کسی برود پولدار است.دست خوب دست بد
اول روز یا اول ماه یا اول سال از کسی پول دشت بکنند که دستش خوب باشد تا آخر پولدار خواهند بود.قلیان چه میکند!
میلاب قلیان بیفتد پول گیر کشندهٔ قلیان میآید بشرط آنکه میلاب را از کوزه بیرون بیاورد، سرش را ببوسد و دوباره سر جایش بگذارد. هر کس ندانسته لباس وارونه بپوشد پول گیرش میآید.پشت لباس هممهماست
پشت لباس مرد که تا بخورد پول گیرش میآبد.پس گردنی و آینده مطمئن
پشت مرد که بزنند و گرد بلند بشود نان خودش را میتواند در بیاورد.نشانه های آمدن میهمان
بشقاب که سه تا قطار بشود مهمان میآید، اگر ظرف کوچکی پهلویش باشد بچه هم همراه دارد.تفاله چایی
تفاله چائی که در استکان راست بایستد مهمان میآید.تکه و جرقه
تکه که از دهن بیفتد مهمان میآید، قلیان که صدا بدهد و جرقه بپراند مهمان میآید.تا بحال سلام آب شنیده اید؟
آب سلام بکند مهمان میآید.روی کوزه می گوید:
روی کوزه که عرق میکند مهمان میآید.
گلوپریدن
آب یا لقمه بیخ گلو بجهد سوقاتی است
لیوان هم می تواند
لیوان آب برگردد روشنائی است.سیگار و زن خوب
سیگار که از یکطرف آتش بگیرد زن خوب گیر کشنده آن میآید.مواطب باش آینه نشکند!
آینه بخت عروس بشکند یکی از عروس با داماد خواهد مرد.مسئولین اصلی
زن و خانه و اسب خوشقدم و بد قدم دارد.بین دونفر رد نشو!
از میان دو نفر زن رد بشوند کار آدم گراته میافته.ادامه از نوشتار پیشین
کتاب ۱۱ دقیقه نوشته پائلو کوئیلو
فصل نهم
حس آزادی و یک اخطار
اینگونه بود که این اتفاق افتاد. به همین آسانی. او در شهری غریبـی بـود کـه کسی او را نمی شناخت، اما امروز در آن حس آزادی عجیبی می کرد. جایی کـه لازم نبود خودش را به هر کسی توضیح دهد. او تصمیم گرفت برای اولین بار در این چندین سال تمام روز را به تفکر در مورد خودش اختصاص دهد.
تا به امروزاو همیشه ذهنش را مشغول این می کرد که مـردم دیگرچـه فکـر مـی کننـد: مادرش، دوستان مدرسه اش، پدرش، آدم هـای آژانـس مـد، معلـم فرانـسه،خدمتکار، کتابدار، غریبه در خیابان. در حقیقت هیچ کس به هیچ چیز فکـر نمـی کرد، نه لا اقل در مورد ماریا، یک غریبه ی فقیر، که اگر فـردا هـم ناپدیـد شـودحتی پلیس هم متوجه نخواهد شد.
کردها از کجا آمده اند؟
او زودتر از هر روز بیـرون رفـت، در کـافی شـاپ همیـشگی صـبحانه خـورد، دور دریاچه قدم زد و در آنجا به دیدن نمایشی که توسط پناهنده ها برگذار می شد پرداخت. یک زن که با یک سگ کوچک مشغول قدم زدن بود بـه ماریـا گفـت که آنها کرد هستند، و ماریا به جای آن که تظاهر کنـد جـواب را مـی دانـد تـاثابت کند باهوش تر از آن است که مردم فکر می کنند، پرسید: "کردها از کجا آمده اند؟"
زن نمی دانست، چیزی که ماریا را سوپرایز کـرد. جهـان مثـل ایـن مـی مانـد: مردم جوری حرف می زنند که همه چیز را می دانند، اما اگر جرات کنی که یـک سوال بپرسی، آنها هیچ چیز نمی دانند. او به یک کافی نت رفت و فهمید کـه کردها از کردستان آمده اند، یک کشور که وجود ندارد و هم اکنون بین ترکیه و
عراق قسمت شده. او دوباره به دریاچه برگشت و دنبـال زن و سـگش گـشت،
آدم ها با پرچم و روسری و موسیقی و دادهای عجیب خسته شده بود. " من حقیقتا شبیه آن زن هستم. یا حداقل شبیه او بودم. کـسی کـه تظـاهر می کرد همه چیز را می داند، در سکوت خود پنهان شده بودم، تا وقتی که مردعرب مرا عصبانی کرد و من جرات آن را پیدا کردم که به او بگویم تنهـا چیـزی که می دانم تفاوت بین دو نوشابه بود.
آیا او شوکه شده بود؟ آیـا او نظـرش در مورد من عوض شد؟ البته که نه. او باید در برابر صداقت مـن متحیـر شـده باشد. هر وقت سعی کرده ام که از آنچـه هـستم بـاهوش تـر بـه نظـر برسـم بازنده بودم.خوب، کافی است.
او به آژانس مد فکر کرد. آیا آنها مـی دانـستند مـرد عـرب واقعـا چـه مـی خواهد یا آنها واقعا فکر می کردند او می خواهد برای ماریا در کـشورش کـار پیدا کند؟
واقعیت احساس تنهایی کمتر بود
واقعیت هر چیزی که بود، ماریا در آن صبح خاکستری در ژنـو احـساس تنهـایی کمتری کرد، با دمایی نزدیک به صفر و نمایش کردها، واگـن هـا کـه بـرای هـر توقف سر وقت می رسیدند، مغازه هایی که جواهراتشان را دوبـاره در ویتـرین به نمایش می گذاشتند، بانک ها باز می شدند، گداهایی که خوابیـده بودنـد و سوییسی هایی که به سر کار می رفتند.
یک زن مثل مادر مسیح گفت : مواظب باش!
او کم تر احساس تنهایی می کرد چون کنارش زنی نشسته بود که احتمالا به چشم رهگذرها نمی آمـد. ماریـا قـبلا حواسش به او نبود اما او کنارش نشسته بود. ماریا به زن نامرئی کنارش لبخند زد.
زن که شبیه مریم مقـدس ، مـادر مـسیح بود به او لبخند زد و به او گفت: مواظب باش همه چیز آنقدر که تو فکـر مـی کنی ساده نیست. ماریا نصیحت او را نادیـده گرفـت و بـه او گفـت کـه او او بزرگ شده و مسئول تصمیم های خودش است، و نتوانست باور کند کـه یـکتوطئه دنیوی برخلاف او انجام شده باشد. ..
ادامه دارد
تنظیم امیر تهرانی
ح.ف
کتاب راز داوینچی نوشته دن براون
مقدمه :
دیر صهیون، محفل سرّی اروپایی که در سال 1099 بنیانگذاری شده، تشکیلاتی حقیقی است. در سال 1975 کتابخانهی ملی فرانسه، نسخه هایی خطی را موسوم به Secrets Dossiers Les یا پرونده های سرّی کشف کرد که هویت بسیاری از اعضای دیر صهیون را فاش میساخت:سر آیزاک نیوتن، بوتیچلی، ویکتور هوگو، لئوناردو داوینچی.
• خلیفه گری کاتولیکِ «اُپوس دئی» که طریقتی شدیداً سختگیر است، اخیراً به دلیل گزارشهایی در مورد شستشوی مغزی و عبادات خشونت آمیز و فریضه ای خطرناک موسوم به «تحقیرِ نَفْس» جنجال فراوانی به پا کرده است. اپوس دئی به تازگی بنای ساختمان دفتر مرکزی چهل و هفتمیلیون دلاریش را در خیابان لگزینگتون نیویورک، شماره 243 به پایان رسانده است.• همه ی توصیفات آثار هنری و معماری و اسناد و مناسک نهانی در این کتاب بر اساس واقعیتند.
اصل داستان
رییس پرآوازه ی لوور، ژاک سونیر(۱) افتان و خیزان در راهروهای طاقدار موزه میدوید. به سوی نزدیکترین نقاشی در دیدرسش یکی از کارهای کاراواجو (۲)دست دراز کرد و به قاب مُذهّب نقاشی چنگ انداخت. پیرمرد هفتاد و شش ساله شاهکار هنری را به سمت خود کشید و به زحمت آن را از دیوار کند. نتوانست تعادلش را حفظ کند. از پشت روی زمین افتاد و پارچهی بوم او را پوشاند.
همانطور که انتظار داشت، در پولادین عظیمی در همان نزدیکیها فروافتاد و راه را بست. سرسرای پارکتپوش لرزید و آژیری درفاصله ی دوری به صدا در آمد.
رییس موزه نفس زنان کمی در همان حال ماند تا حالش جا بیاید. با خود اندیشید هنوز زنده ام. بعد از زیر پارچهی بوم بیرون خزید وفضای غارگونه را برای یافتن مخفیگاهی از نظر گذراند.«تکون نخور.» صدا از فاصله ی بسیار نزدیکی میآمد.
رییس موزه روی دستها و زانوهایش میخکوب شد و سرش را به آهستگی چرخاند.پنج متر آن طرفتر، بیرون محوطه ی محصور، طرح کوه پیکر و ضدنور مهاجم از پس میله های آهنی پیدا بود.
بلند و چهارشانه بود وپوستی سفید و رنگ پریده داشت. موهای سپیدش تقریباً ریخته بودند و عنبیه ی چشمهایش صورتی و مردمکشان سرخ تیره مینمود.
مردزال از زیر کتش هفت تیری را بیرون کشید. لوله ی هفت تیر را از میان میله ها مستقیم به سمت رییس موزه گرفت و گفت: «نمی بایست فرا رمیکردی.» لهجه اش را نمیشد به آسانی شناخت. «حالا بگو کجاست.»
1 Jacques Saunière
: نقاش ایتالیایی (1610-1571 (هنرمندی نوآور که با سمتگیری واقـعگرایانـه بـر بـسیاری از هنرمنـدان 2 Caravaggio da Merisi Michelangelo
باروک اثر گذاشت. برخی از نقاشیهای مذهبیش را مقامات کلیسا به عنوان آثاری عامیانه و اهانتآمیز مردود اعلام کردند. ولی او در آثار بعدی نیز روش واقعی نمودن
صحنه های مذهبی را ادامه داد. (او در نقاشیهای غیردینی خود نیز مدل استفاده میکرد.) بسیاری از نقاشان بر کارش خرده گرفتند و حتـی او را هنرمنـد ضـد مـسیح خواندند. برخی از آثار او عبارتند از: گرویدن پولس قدیس به مسیحیت (Paul Saint of Conversion ،(تازیانه زدن بر عیسی (Christ of Flagellation،(
.(Fortune Teller) فالبین)، Musicians) مطربان)، Raising of Lazarus) ایلعاذر
ادامه دارد...
(
ادامه از نوشتار پیشین
کتاب جن گیر نوشته ویلیام پیتر بلتی و معما های آن(بخش چهارم)
جن زدگی در خانه رگان دختر مورد اشاره در کتاب جن گیر چگونه آغاز شد؟
اصولا تفاوت بارزی بین نگرش غربیها بویژه آمریکاییها با شرقیها و بخصوص مسلمانان در ارتباط با مسائل ماورایی وجود دارد.
در سرزمین هایی مانند ایران ، عربستان ، لبنان ، عراق ، مصر ، مراکش،الجزایر و...و حتی در هندوستان تظاهرات جن زدگی در اشخاص با بی قراری ، اضطراب شدید، افسردگی ، بی خوابی ، عدم میل به ادامه زندگی و کار، نا توانی ، بی اشتهایی، وافکار آزار دهنده، دردهای عجیب و غریب مانند سر درد های مکرر و بی دلیل و جنون و دیوانگی شناخته می شود.
که همه اینها امروزه در روانپزشکی جدید بعنوان بیماری شناخته شده و در اکثر موارد در مان پذیر و نتایج معالجات بسیار ثمر بخش بوده اند.
ولی در فرهنگ غربی خصوصا در فر هنگ داستان نویسی تخیلی ماورایی غرب بویژه آمریکا و آنهم از نوع هالیوودی اش حضور جن و موجودات نامرئی همواره در خانه ای دور افتاده صورت می گیرد و نشانه های مشخص اولیه آن عبارتند از:
سرمای شدید درون اتاق
شنیدن صدای کوبیدن و در زدن
صدای خراشیدن
صدای جویدن مانند آن که موش در حال جویدن چیزی است.
بوی بد و نا مطبوع
ضمنا سری نشانه های بعدی جن زدگی از نوع آمریکایی این است که ؛
در اکثر موارد قربانی جن زدگی دختری دوازده سیزده ساله است که؛رگان دختر کتاب جن گیر نیز از لغات نامعمول در زمانهای حمله استفاده می کند و مدرک تصویری که از یک دختر باصطلاح جن زده دیگر بنام میشلن وجود دارد نشان می دهد که صدای هیتلر از گلوی او بیرون می آید.
پس تکلیف چنگیز مغول و تیمور لنگ چه می شود؟ چرا آنان در این جلسات حضور ندارند؟
در حالی که در مشرق زمین بویژه ایران تسلط به زبانهای مختلف و متعدد نشانه نبوغ و هوشمندی و در جه بالای علمی شخص بود.در مورد رگان دختر مورد بحث کتاب جن گیر نیز همه نشانگان غربی موجود است، و همه چیز با لرزش تختخواب او آغاز می گردد.
و همیشه در این میانه کشیش پیری باتجربه پیدا می شود که با جن گیریهای متعدد و با استفاده از انجیل و صلیب سر انجام جن را از درون بدن قربانی جن زده بیرون می کند.
ضمنا فواصلی از حلول و خروج جن و یا شیطان در بدن قربانی وجود دارند که قربانی به حالت عادی بر می گردد و چیزی را بخاطر ندارد.
پازوزو متهم اصلی کتاب جن گیر
در کتاب جن گیر نوشته پیتر بلتلی، پازوزو دیو دو هزارسال پیش بابل و یا عراق امروزی است که مصیبت می آفریند و روح رگان دختر ک سیزده ساله را تسخیر می کند. حتی در یکی از ماراسم جن گیریهای کشیش مریلن( که در حفاری باستانشناسی عراق کار می گیرد) و او در حال کار بر روی رگان بود شبح پازوزو در صحنه اشکار می شود.
مدارک چه می گویند؟
من مدارکی تصویری و نوشتاری از موارد جن زدگی در آمریکا و اروپا در آرشیو خود دارم که فر د قربانی بیشتر حالت پرخاش شدید و عصبانیت و حمله به دیگران را دارد. و یا این که در اثر سوء تعذیه چهره ای ضعیف و بیمار گونه پیدا کرده است. البته نوارهای صوتی هم وجود دارد که در آن ادعا می شود قربانی با صدایی خشن و در هم و بر هم به زبانهای قدیم و یا لغات نامانوس سخن می گوید.
ولی هیچکدام از مدارک تصویر حرکت قربانی از روی تختخواب به سمت بالا، در فضای اتاق چرخیدن، تغییر صد درجه شکل و قیافه ، گردیدن سر به عقب وجود ندارد.
ادامه دارد...
امیر تهرانی
ح.ف