رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

اطلاعات کتاب طاعون آلبر کامو از کجا بدست آمد؟

سالها پیش  وقتی کتاب طاعون نوشته آلبر کامو نویسنده فرانسوی را  برای نخستین بارخواندم در این فکر فرورفتم که چگونه آلیرکامو به آن همه اطلاعات پزشکی در باره اپیدمی و پاندمی طاعون دست یافته و حتی در اواخر کتاب پیشگویی کرده که طاعون روزی مجددا باز می گردد.چون  بگفته او  این بیماری مهلک هرگز بطور کلی از بین نمی رود.

این تعقیب فکری در ذهن من ادامه داشت تا این که به خواندن گزارشی از زندگی مار سل پروست نویسنده فرانسوی  و‌پدر او موفق شدم  که در آن از  پدر مار سل  پروست بعنوان پزشکی معروف و مبارزه گری شجاع با اپیدمی ها نام  برده بود.

در ضمن باید بگویم که دلیل سرک کشیدن من در  زندگی مارسل پروست فساد اخلاقی بیش از حد او بود .  متاسفانه امروزه جوانان زیادی در سراسر جهان داریم که رب النوع فساد اخلاقی هستند که در خیلی از موارد زندگی آنان به سمت جنایت و دزدی نیز سوق داده می شود. از کجا می دانیم که مارسل پروست و چهره های مشهوری مانند او الگوی این نوع جوانان نبوده اند.

   فساد اخلاقی  مارسل پروست آن چنان شدید بود که حتی  سیمون دو بوآر نویسنده زن فرانسوی که خود در بی اخلاقی شهره آفاق بود   در کتاب « خاطرات» اش  افشا می کند که در ملاقات مفصلی که با مارسل پروست داشته و مارسل شرح عیاشی ها و کارهای غیر اخلاقی خود را به سیمون دو بوآر داده است  او از شنیدن آن همه  هرزه گی ها و عیاشی های  عجیب و غریب  مارسل شوکه شده بود.

آنچه من فهمیدم این بود که یکی از  علل انحراف عجیب و غریب مارسل پروست   این بود که با پدرش هر گز رابطه پدر و فرزندی را تجربه نکرد.چون پدر او اغلب در سفر‌و سرگرم کارهای تحقیقاتی بود و وقت و حوصله رسیدگی به فرزندان را نداشت.

پدر مارسل پروست که بود؟

اما پدر مارسل پروست که بود داستانی دارد که مختصر آنرا نقل می کنم چون به ایران نیز ربط پیدا می کند: 

آدرین پروست، پزشک و عضو آکادمی پزشکی فرانسه بود و حدود ۲۰ عنوان کتاب و رساله درباره همه‌گیری‌ها و مسیر گسترش و ردیابی آن‌ها نوشت که معروف‌ترین آن‌ها کتاب «مقاله درباره بهداشت بین‌المللی» است. 

این کتاب که موضوع آن بایدهای بهداشتی برای مهار بیماری‌های واگیر به‌ویژه در آسیاست، در سال ۱۸۷۳ منتشر شد.

آدرین پروست  ۱۸ مارس ۱۸۳۴ در شهر کوچک ایلیه در ۱۲۰ کیلومتری جنوب غربی پاریس به دنیا آمد، برای تحصیل پزشکی راهی پاریس شد. در سال ۱۸۶۲، رساله دکتری خود را درباره «هواجنبی ناشناخته» (پنوموتوراکس ایدیوپاتیک) نوشت و چهار سال بعد نیز با دفاع از رساله «گونه‌های مختلف سکته مغزی» در آزمون استادی دانشگاه پذیرفته شد.

دکتر آدرین پروست  در همان موقع، بر روی بیماری‌های مسری نیز تحقیق می‌کرد و علاوه بر استادی دانشگاه و ریاست قدیمی‌ترین بیمارستان پاریس، مأمور بین‌المللی در زمینه بهداشت نیز بود. 

همچنین  او سرپرستی انتشار کتاب‌های بهداشت پزشکی را در یک انتشاراتی برعهده گرفته بود و در سال ۱۸۷۹ نیز به عضویت آکادمی ملی پزشکی فرانسه درآمد.

آدرین پروست مدتی نیز ریاست این آکادمی را عهده‌دار بود و در سال ۱۸۹۲ نیز نشان لژیون دونور را دریافت کرد. او در نیمه دوم قرن نوزدهم، یکی از بزرگ‌ترین پژوهشگران اروپا در زمینه فاصله‌گذاری اجتماعی، قرنطینه و حائل‌های بهداشتی به شمار می‌رفت.

در جست‌وجوی همه‌گیری‌ها

دوره‌ای که آدرین پروست می‌زیست، «دوره طلایی» همه‌گیری‌ها بود: طاعون، وبا، تب زرد و... یکی پشت دیگری هزاران کشته برجای می‌گذاشت.

ایران

دکتر آدرین پروست برای اتمام کار خود بسیار سفر می‌کرد و حتی در زمان ناصرالدین شاه که در ایران بیماری وبا شیوع پیدا کرده بود، به ایران سفر کرد.

در آن زمان ، چندان به محدودیت‌های قرنطینه توجه نمی‌شد و کسی از آن سخن نمی‌گفت. اساساً در اغلب موارد، همه‌گیری‌ها دیر تشخیص داده می‌شد و برای کنترل آن دیر اقدام می‌شد.

در ایران، با این‌که دانشمندان و پزشکان قدیم با راه‌حل قرنطینه آشنا بودند، قرنطینه هیچ‌گاه به صورت مؤثر و اصولی توسط حکومت‌ اجرا نمی شد.

 به همین دلیل در اپیدمی ها و پاندمی های دوره قاجار، وبا در شیراز و طاعون در تبریز و... جمعیت ایران را به میزان قابل‌توجهی کاهش داده بود.

دگر کشورها

آدرین پروست به هند و مصر و شبه‌جزیره عربستان  رفت. 

او همچنین در زمینه بهداشت حمل‌ونقل به‌ویژه حمل‌ونقل دریایی تحقیق کرد. در آن زمان، بخش عمده صادرات و واردات از طریق دریا انجام می‌شد و تحقیقات آدرین پروست از این نظر بسیار مهم بود.

پروست تلاش بسیاری کرد تا اصول بهداشتی در این زمینه را به دولت فرانسه و همچنین دیگر کشورها، به‌ویژه عثمانی و بریتانیا بقبولاند و دولت‌ها را در جهت فراگیری و هماهنگی این اصول مجاب کند. 

هندوستان مر کز بیماریها

در آن دوره، بخش مهمی از تجارت‌ بریتانیا با هندوستان بود که معدن بیماری‌های مسری به شمار می‌رفت.

دو چالش بزرگی که اکنون مطرح است، یعنی چالش بهداشتی و چالش اقتصادی، آن زمان نیز مطرح بود و در اغلب موارد رودرروی یکدیگر قرار می‌گرفت. آدرین پروست تلاش داشت که ضمن توجه به تداوم تجارت‌ها، اصول بهداشتی نیز فراموش نشود.

آلبرکامو

اما آلبر  کامو  نویسنده کتاب طاعون از کجا آن همه اطلاعات را بدست آورد؟  امروزه مشخص شده است که وی از کتاب ها و نوشتجات دکتر آدرین پروست پدر مارسل پروست استفاده می‌کرده است. 

از جمله آن که آلبر کامو برای دانستن سازوکار همه‌گیری‌ها و آمادگی برای نوشتن رمان معروف «طاعون»، از آثار و تحقیقات آدرین پروست به‌ویژه کتاب «دفاع از اروپا در برابر طاعون» بسیار استفاده کرده بوده است.

امیر تهرانی


کتاب پرورده خیال: نامه های پنهانی

میل سیری ناپذیر و عطش کتاب دوستی و‌کتا ب خوانی در من بصورت های گوناگون جلوه گر شده است.

 یکی از این صورتها عطش سیری ناپذیر خواندن کتابهایی است   که  در باره کتابها به نگارش در آمده اند. در این ارتباط فهرست کتابها و بویژه فهرست کتابهای نسخه های خطی   جای خود را داشته و ازنظر کتاب دوست و کتابخوانی مثل من در صدر مجلس با شکوه کتاب خوانی جای داشته و بر کرسی عظمت نشسته است.

چون با این روش می توان به فهرست فهرست ها پی برد:یعنی با خواندن فهرستهایی این چنین می توان از فهرست موضوعات کتابها  آگاه شد.

اخیرا  فهرست نسخه های خطی در ۶ جلد در اینترنت قرار داده شده که برای دوستداران آن هم مرجع تحقیقی است و هم گلزار سیر و سیاحت برای اشخاصی مانند من!

برای نمونه فهرست کتاب پرورده خیال نوشته محمد میرزای قاجار را در این نوشتار می آورم که برای تاج الدوله یکی از همسران فتحعلی شاه قاجار نوشته و در آن انواع نامه های عاشقانه را آورده است. مطالعه این فهرست خواننده را به دنیای خیال تاج الدوله و همه زنان و دختران و آن عهد می برد که این هم فال است هم تماشا: 

«نویسنده میگوید روزی یکی از زنهای فتحعلی شاه که از فاضلان زمان بود از من خواست که رساله ای تألیف نمایم و «در وی جمع باشد چندین نامه که همه نوشتجات و مراسلات عاشقانه و معشوقانه باشد». من هم قلم به دست گرفتم و این رساله پرداختم.

 رساله ای است به نظم و نثر شامل یک «مقدمه» و ده «باب»، که نه باب آن هر یک مشتمل است بر پنج نامه از عاشق به معشوق در حالات مختلف و باب دهم در خاتمه کتاب است. 

فهرست بابهای آن: .۱ عشق و اشتداد محبت در پنج «نامه»: اشتعال نایره (آتش) فراق، شبان تنهایی، بیتابی در محبت، غمخواری و بیکسی، طلب مرگ از کثرت اندوه؛ .

۲ مهاجرت مطلوب در پنج «نامه»: سرزنش رقیبان، شرح حال خود با معشوق، فغان و زاری و حسرت و بی قراری، اینکه هرگز خبری و پیکی از تو نرسید، شرح حال خود به باد صبا؛ 

.۳ گله گزاری از معشوق در پنج «نامه»: اینکه چرا مرا به شکار نبردی، اینکه چرا جواب نامه ام ننوشتی، چرا فلاطون را نوازش کردی و مرا

نوازش نکردی و بر من ننگریدی، چرا احوال مرا نپرسیدی، چرا به تماشای باغ رفتی و مرا نبردی؛ .

۴ تعریف ایام وصل و تأسف از آن روزها در پنج «نامه»: رازگزاریهای خود به معشوق در آن روزها، اینکه با هم به باغ و بستان میرفتیم، از گفته من بیرون نبودی، چرا مرا دیدی که چنین و چنانم چرا مفارقت کردی، حسرت که خوشا وقتی که چنین و چنان بودیم؛ .

۵ بیماری معشوق، در پنج «نامه»: رسیدن خبر بیماری و مغموم شدن، اینکه خدا درد تو را نصیب من کناد، چرا از عناب لب و بنفشه سر زلف مرا دوا نمیکنی، مناجات میکنم با خدا از برای طلب شفای تو، شکرگزاری که معشوق شفا یافته؛ .

۶ رسیدن خبر بیماری عاشق، در پنج نامه: اینکه ترا گفتند فلان بیمار است احوال نپرسیدی، اینکه بر زیردستان رحم کن، در وصیتها که من ازین رنج جان نبرم و بعد از من چنین و چنان کن؛ 

.۷ در اینکه شبها به کوی تو پنهان میآیم، در پنج «نامه»: اینکه غیر از من شکایت میکرد و تو گوش میدادی، راز مرا از برای دیگری میگفتی، با فلان در عیش بودی و از من غافل بودی، چیزی به تو داده بودم دیدم که به غیر مینمودی، مرا در بزم خواندی و التفات نکردی؛ .

۸ یار تازه گرفتن معشوق، در پنج نامه: اینکه یار نوت مبارک باد، شکایت از بیوفائی، اینکه خدمت دیرین مرا فراموش کردی، در حضور من با یار نو نوازشهای لطف آمیز کردی، در انعام و بخشش با یار نو؛ .

۹ نوازش عاشق، در پنج نامه: در شکرگزاری از رأفتها و 

احوالپرسی، شکرگزاری که مدعی را خوار کردم، فردا به باغ میروم تو هم بیا، -

۱۰ در خاتمه کتاب و بیان اینکه به این نوشتن این سیاق مامور بودم. »

امیر تهرانی


کتاب تحفه حاتمی: اسطرلاب و یا جام جهان نما(۱)

تحفه حاتمیه  و یا تحفه حاتمی 

پیش از بررسی کتاب تحفه حاتمی باید موضوعی را مطرح کنم که هم نوش است و هم نیش. چون بهترین و دقیق ترین اسطرلابها در ایران قدیم ساخته شده و بهترین کتابهای طرز کار با اسطرلاب توسط دانشمندان ایرانی نوشته شده است. سالها پیش اشخاص دانشمند و زحمت کشیده ای بودند که می توانستند با استادی تمام کتابهای نجومی قدیم را تدریس نموده و با کار با اسطرلاب و آلات نجوم قدیم آشنا بودند. اما امروزه از آنان خبری نیست.

چندی پیش بر نامه مستندی در تلویزیون دیدم که در باره دستگاه نجومی اسطرلاب تهیه شده بود و در طی برنامه کلاس آموزشی را نشان می داد که در آن یک نفر هلندی به ایران دعوت شده بود تا طرز کار با اسطرلاب را به علاقمندان ایرانی بیاموزد.

واقعا جای تأسف دارد که ما آن قدر با میراث فرهنگی خود فاصله گرفته ایم که استادی پیدا نکرد ند که ایرانی باشد و بتواند طرز کار با یک دستگاه نجومی را بداند که ایرانی ها استاد مسلم  تولید این وسیله علمی و کار با آن بوده اند.

حال بر گردیم به کتاب مورد بحث، و آن  کتابی است که توسط شیخ بهایی دانشمند معروف عهد صفوی در زمینه اسطرلاب نجومی و در  هفتاد باب بزبا ن فارسی نوشته شده است.

 من نسخه های متعددی از این کتاب را که اغلب خطی بودند خواندهام  و یک نسخه چاپی که توسط دو تن از استادان ایرانی دانشگاه تهیه شده و کتاب تحفه حاتمی را با توسل به دانش جدید ستاره شناسی و کیهان شناسی مورد بحث قرار داده اند.

 کتاب تحفه حاتمی  یک تکست بوک درسی در زمینه  استفاده از دستگاهی بنام اسطرلاب است که در ستاره شناسی ، تعیین طول و عرض جغرافیایی، وتعیین ارتفاع کوه ها و  تعیین جهت قبله ، ارتفاع ساختمانها  و بلندیها و ده ها مورد دیگر بکار می رود.

شیخ بهایی این کتاب را به حاتم بیگ اردو بادی وزیر شاه عباس هدیه کرده که در همین ارتباط او شاگرد شیخ بهایی بوده است.

شیخ بهائی که از بزرگان ریاضی دان و ستاره شناسان  دوران صفوی است میگوید:چون اشتیاق حاتم بیک را در مطالعه اسطرلاب یافتم و کتب معمول را غیرکافی در این فن دیدم بر آن شدم تا کتابی که حاوی مباحث آن باشد فراهم آورم، لذا این کتاب را در این فن تدوین کردم تا در مباحثه با حاتم بیک کافی باشد و ثانیاً حاوی

همه مقاصد این علم گردد. 

در ایران و سراسر جهان اسطرلاب‌های متعدد و در موزه های شخصی و عمومی نگهداری می شود که برخی از آنان بسیار گرانقیمت هستند.

  از جمله این اسطرلاب‌های گرانقیمت می توان به اسطرلاب شاه سلطان حسین اشاره نمود که در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این اسطر لاب در دوران سلطنت این شاه و برای او ساخته شد.

من فقط فهرست فصلهای کتاب تحفه حاتمی را می آورم که خوانندگان این وبلاگ از نوع موضوعاتی که می توان توسط اسطرلاب محاسبه نمود پی ببرند آگاهی یابند:

 : .۱ بیان حد اسطرلاب؛

.۲ معرفت ارتفاع کواکب؛ .۳ معرفت طالع؛ .۴ تعدیلات؛ .۵معرفت ارتفاع؛ .۶ معرفت دایره درجه آفتاب؛ .۷ معرفت ساعات مستوی؛ .۸ معرفت اجزاء ساعات معوج؛ .۹ معرفت ساعات

معوج؛ .۱۰ معرفت غایت ارتفاع آفتاب؛ .۱۱ معرفت میل آفتاب؛.۱۲ معرفت غایت ارتفاع کوکبی؛ .۱۳ معرفت ظل اصابع واقدام؛ .۱۴ معرفت وقت ظهر؛ .۱۵ معرفت انتها وقت فضیلت نمازظهر؛ .۱۶ انتهاء وقت فضیلت نماز عصر؛ .۱۷ معرفت انتهاء وقت

نافله ظهر؛ .۱۸ معرفت طلوع فجر اول؛ .۱۹ معرفت مقدار ساعات مستوی؛ .۲۰ معرفت مقدار مسافتی که از پیمودن آن مانعی باشد؛

.۲۱ معرفت ارتفاع مرتفعاتی که به مسقط الحجر آن توان رسید؛.۲۲ معرفت ارتفاع مرتفعاتی که به مسقط الحجر آن نتوان رسید؛.۲۳ معرفت ارتفاع دیوار قلعه که از وصول بمسقط الحجر آن

مانعی باشد؛ .۲۴ معرفت عمق چاه؛ .۲۵ معرفت احداث قنوات؛.۲۶ معرفت جاری نمودن قنوات؛ .۲۷ معرفت طالع سال مستقبل؛.۲۸ آنکه وقت تحویل سال عالم روز خواهد بود؛ .۲۹ معرفت

آنکه تحویل سال عالم بعد از چند ساعت روز یا شب واقعخواهد شد؛ .۳۰ معرفت ارتفاع قطب فلک البروج؛ .۳۱ معرفت وطالع وقت در شهر که آن را در اسطرلاب صفحه نباشد؛ .۳۲معرفت فرض بلدیه؛ .۳۳ معرفت عرض بلدیه؛ .۳۴ معرفت طولبلدیه؛ .۳۵ معرفت مطالع جزوی از فلک؛ .۳۶ معرفت مطالع ومعارف قوسی؛ .۳۷ تسویه البیوت؛ .۳۸ معرفت فصل سال؛ .۳۹

معرفت تقویم آفتاب؛ .۴۰ معرفت تقویم؛ .۴۱ معرفت تقویم النهار؛ .۴۲ معرفت سمت از ارتفاع؛ .۴۳ معرفت سمت از ارتفاع در اسطرلابی که دایره سموت آن را قسم تحت الارض کشیده

اند؛ .۴۴ معرفت ارتفاع از سمت؛ .۴۵ معرفت سمت مشرق؛ .۴۶معرفت استخراج خط نصف النهار؛ .۴۷ استخراج خط نصفالنهار و خط مغرب باسطرلابی؛ .۴۸ استخراج خط نصف النهار و

خط مشرق و مغرب به طریق دایره؛ .۴۹ معرفت قسمت قبله؛ .۵۰معرفت تعیین قبله به طریق گردان؛ .۵۱ معرفت مقدا مسافت مابین دو شهر؛ .۵۲ معرفت قوس النهار؛ .۵۳ معرفت ساعات

مستوی لیل و نهار؛ .۵۴ معرفت اجزاء ساعات معوج ...؛ .۵۵معرفت طالع وقت به صفحه افاقی؛ .۵۶ معرفت تسویة البیوت بهصفحه آفاقی؛ .۵۷ معرفت ساعات تعجیل جنب؛ .۵۸ معرفت ظل

سلم؛ .۵۹ معرفت آنکه کدام از کواکب در روز و کدام در شب غروب میکنند؛ .۶۰ معرفت درجه طلوع؛ .۶۱ معرفت بعدکواکب؛ .۶۲ معرفت آنکه هر یک از کواکب مثلث بر عنکبوت که پشت به آن روز طلوع کند؛ .۶۳ معرفت آنکه کواکب مثلث

بر عنکبوت چه وقت بتاطع اعلی مدار نصف النهار میرسد؛ .۶۴معرفت آنکه هر دو درجه از درجات منطقه البروج که بر یکمدار متحرکند؛ .۶۵ امتحان حجره؛ .۶۶ امتحان عضاد؛ .۶۷

امتحان صفایح؛ .۶۸ امتحان عنکبوت؛ .۶۹ وصف تعیین کواکب مشهوره؛ .۷۰ شناختن کواکب. 

برای درک کتابهایی که در این زمینه نوشته شده آگاهی از ستاره شناسی و نجوم قدیم و جدید لازم می باشد.

امیر تهرانی

جام جهان نما در کتابخانه

من از نوجوانی اشتیاق شگفتی به خواندن دایره المعارف ها و  فرهنگ های لغت و اعلام داشتم.

برای من این نوع کتابها حکم جام جهان نما را داشتند که دانشمندان علم اسرار از آن صحبت کرده اند.

می گویند جمشید جم جام جهان نمایی در اختیار داشت و سالی یکبار به درون آن می نگریست و الهاماتی بدست می آورد.

 هم چنین سلیمان پیامبر و شاه عبرانیان نیز  چنین جامی در اختیار داشت.

اما برای من که سرنوشتم با کتاب پیوند خورده است، کتابهای دایره المعارف و فرهنگ های لغات حکم جام جهان نما را داشته و دارند. چون من از طریق صفحات و نوشتجات این نوع کتابها که اغلب مصور هستند به جهان، موجودات و پدیده ها نگاه می کردم و باز نگاه می نمایم. 

فتح باب برای من در این زمینه از این آثار مکتوب آغاز شد:

-فرهنگ لغات دهخدا همان چاپی که برای هر دسته از حروف یک کتاب کمتر از صد صفحه در نظر گرفته شده بود،

- فرهنگ لاروس فرانسه که ۱۷۵۴ صفحه بود( چاپ قدیم) و علم و دانش و صنعت و گیاه‌شناسی و جانورشناسی و...را خود جای داده بود ،

 -فرهنگ لغات و دایره المعارف المنجد بزبان عربی، 

-فرهنگ شش جلدی لغات دکتر معین،

- دایره المعارف ۲۰ جلدی فرید وجدی، که خواندنش چند سال طول کشید، 

و کتاب علم و صنعت چمبرز بزبان انگلیسی که کل اصطلاحات علم و دانش را در بر دارد،همه جام های جهان نماهایی بودند و‌هستند که انسان و تاریخش، جهان و گوشه و کنارش، سرزمین ها و دیدنی‌هایش ، علم، هنر، ادب، مذهب، انسان و...را  به من نشان می دادند و می دهند.

اما برخی اوقات نیز  می اندیشیدم که آیا راهی را که برای مطالعه بر گزیده ام منطقی و درست است و یا نادرست و غیر منطقی؟ و آیا در این جهان پهناور هستند اشخاصی هم‌چو من که حاضر به چنین خود زنی باشند؟

این فکر در من بود تا در کتاب«کلمات» نوشته ژان پل سارتر که بخاطرش جایزه نوبل را برد خواندم که او نیز دایره المعارف لاروس فرانسه را بمنزله جام جهان نمایی می دانسته که تمام دنیا در آن جمع شده بود و او با نگاه کردن به صفحات آن نظاره گر جهان می شده است.

آن موقع بود که خیالم راحت شد و دریافتم من تنها نیستم و دیگرانی پیش از من و با من و پس از من بوده اند، می باشند و خواهند بود که جام جهان نمایشان دایره المعارف ها و فرهنگها هستند.

امیر تهرانی

کلمات برنده جایزه نوبل

ژان پل سارتر نویسنده فرانسو ی کتاب «کلمات» را در هفتاد سالگی نوشت و از روزهای پیش از تولدش آغاز کرد و خود را  هم چون کودکی فرض کرد و نوشت و نوشت؛ از زندگی اش، تولدش، پدرش، مادرش و پدر بزرگش و اثری که بر او گذارده بود، و این که از مرگ پدرش خوشحال بود و آرزو می کرد پدرش پسرش بود‌.

ضمنا با جسارت خاص  و گاهی هم با خشم از روزگار و تقدیر شکایت کرد از جمله : چرا قدش کوتاه بوده است؟ چرا یک چشمش بی جهت از دست رفت؟ او اعتراف می کند که کوتاهی قد در او عقده بوجود آورده بود.
«البته  به نقد خود ش نیز  پرداخته است. او از خانواده‌ی خود، پدری که در جوانی فوت کرد، مادر خیلی جوانش، پدربزرگ صاحب نفوذ و دیگر خانواده و نوه‌ها نوشته است و احساساتش را نسبت به تمامی این‌ها و روابطی که در ظاهر و در باطن با هرکدام داشته، به تصویر کشیده است.

لحن او گزنده و تند است. حقایقی را می‌گوید که شاید کمتر کسی به ذهن خود مجال پرورشش را بدهد. مثلا از پدرش چنین می‌گوید:

«قاعده چنین است که پدر خوب وجود ندارد؛ این را نه به پای مردها بلکه به پای پیوند پدری باید گذاشت که گندیده است. چه چیزی بهتر از بچه پس انداختن؛ اما عجب گناهی است بچه داشتن! اگر پدرم زنده مانده بود، تمام قد رویم دراز می‌کشید و لهم می‌کرد. از بخت خوش، در جوانی مرد؛ من  بیزار از این پدران نادیدنی که همه‌ی عمر قلمدوش پسرانشان‌اند؛ من جوان مرده‌ای را پشت سرم گذاشته‌ام که فرصت نداشت پدرم باشد و می‌شد که، امروز، پسرم باشد. این چیز بدی بود یا چیز خوبی؟ نمی‌دانم؛ ولی با رضایت و رغبت با داوری روان‌کاوی بلندپایه موافقم: من فرامن ندارم.»
کتاب تنها دارای  دو فصل می باشد: خواندن و نوشتن.

با این وصف  میان  این دو فصل با سیر مطالعات سارتر، علاقه‌مندی‌ها و نوع تفکر او نسبت به انوع کتاب‌ها آشنا می‌شویم. کودکی او با مطالعه و کتاب گره خورده است. کودک منزوی و گوشه‌گیری که تنهایی‌اش را با کتاب پر می‌کند و از هوش سرشار برخوردار است.

در فصل نوشتن بیشتر تاملات درونی و مضامین فکری‌اش را نوشته است. از مرگ و عشق می‌گوید و همین‌طور به نقد درباره‌ی آثار خودش می‌پردازد. 
درباره‌ی رمان تهوع و حواشی آن بسیار می‌گوید و آن را جزو مهم‌ترین آثار خودش می‌داند. مرگ دغدغه و دل‌مشغولی اصلی او در این فصل است گویی در آن سال‌ها که کتاب را نوشته است مرگ را نزدیک به خود می‌بیند.
«آیا هرگز با خودت نگفته‌ای که وقتی خوابی کسانی هستند که در خوابشان می‌میرند؟ آیا هرگز وقتی دندان‌هایت را مسواک می‌زنی فکر نکرده‌ای که ایناهاش، این آخرین روزم است؟ آیا هرگز احساس نکرده‌ای که باید تند بروی، تند و مجال کم است؟ آیا گمانت نامیرنده‌ای؟»
نثر کتاب گاه آسان و سهل و گاه پیچیده است. سارتر در این کتاب به سراغ واکاوی خودش رفته است. نثرش رها و بی‌پرواست و روال معمول و ثابتی ندارد. از خلال خوانش این کتاب به شناخت درستی از سارتر می‌رسیم که دست اول و بی‌واسطه است. این کتاب را با کتاب اعترافات ژان ژاک روسو مقایسه می‌کنند. زندگی‌نامه‌ی خودنوشته‌ای که فراتر از زندگی‌نامه است، نقد و تحلیلی است که نویسنده از خودش نوشته است.»

ادامه دارد...

امیر تهرانی

با استفاده و نقل مطالبی از :

مروری بر کتاب کلمات نوشته‌ی ژان پل سارتر

نوشته خانم شیرین زارع پور