تحفه حاتمیه و یا تحفه حاتمی
پیش از بررسی کتاب تحفه حاتمی باید موضوعی را مطرح کنم که هم نوش است و هم نیش. چون بهترین و دقیق ترین اسطرلابها در ایران قدیم ساخته شده و بهترین کتابهای طرز کار با اسطرلاب توسط دانشمندان ایرانی نوشته شده است. سالها پیش اشخاص دانشمند و زحمت کشیده ای بودند که می توانستند با استادی تمام کتابهای نجومی قدیم را تدریس نموده و با کار با اسطرلاب و آلات نجوم قدیم آشنا بودند. اما امروزه از آنان خبری نیست.
چندی پیش بر نامه مستندی در تلویزیون دیدم که در باره دستگاه نجومی اسطرلاب تهیه شده بود و در طی برنامه کلاس آموزشی را نشان می داد که در آن یک نفر هلندی به ایران دعوت شده بود تا طرز کار با اسطرلاب را به علاقمندان ایرانی بیاموزد.
واقعا جای تأسف دارد که ما آن قدر با میراث فرهنگی خود فاصله گرفته ایم که استادی پیدا نکرد ند که ایرانی باشد و بتواند طرز کار با یک دستگاه نجومی را بداند که ایرانی ها استاد مسلم تولید این وسیله علمی و کار با آن بوده اند.
حال بر گردیم به کتاب مورد بحث، و آن کتابی است که توسط شیخ بهایی دانشمند معروف عهد صفوی در زمینه اسطرلاب نجومی و در هفتاد باب بزبا ن فارسی نوشته شده است.
من نسخه های متعددی از این کتاب را که اغلب خطی بودند خواندهام و یک نسخه چاپی که توسط دو تن از استادان ایرانی دانشگاه تهیه شده و کتاب تحفه حاتمی را با توسل به دانش جدید ستاره شناسی و کیهان شناسی مورد بحث قرار داده اند.
کتاب تحفه حاتمی یک تکست بوک درسی در زمینه استفاده از دستگاهی بنام اسطرلاب است که در ستاره شناسی ، تعیین طول و عرض جغرافیایی، وتعیین ارتفاع کوه ها و تعیین جهت قبله ، ارتفاع ساختمانها و بلندیها و ده ها مورد دیگر بکار می رود.
شیخ بهایی این کتاب را به حاتم بیگ اردو بادی وزیر شاه عباس هدیه کرده که در همین ارتباط او شاگرد شیخ بهایی بوده است.
شیخ بهائی که از بزرگان ریاضی دان و ستاره شناسان دوران صفوی است میگوید:چون اشتیاق حاتم بیک را در مطالعه اسطرلاب یافتم و کتب معمول را غیرکافی در این فن دیدم بر آن شدم تا کتابی که حاوی مباحث آن باشد فراهم آورم، لذا این کتاب را در این فن تدوین کردم تا در مباحثه با حاتم بیک کافی باشد و ثانیاً حاوی
همه مقاصد این علم گردد.
در ایران و سراسر جهان اسطرلابهای متعدد و در موزه های شخصی و عمومی نگهداری می شود که برخی از آنان بسیار گرانقیمت هستند.
از جمله این اسطرلابهای گرانقیمت می توان به اسطرلاب شاه سلطان حسین اشاره نمود که در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این اسطر لاب در دوران سلطنت این شاه و برای او ساخته شد.
من فقط فهرست فصلهای کتاب تحفه حاتمی را می آورم که خوانندگان این وبلاگ از نوع موضوعاتی که می توان توسط اسطرلاب محاسبه نمود پی ببرند آگاهی یابند:
: .۱ بیان حد اسطرلاب؛
.۲ معرفت ارتفاع کواکب؛ .۳ معرفت طالع؛ .۴ تعدیلات؛ .۵معرفت ارتفاع؛ .۶ معرفت دایره درجه آفتاب؛ .۷ معرفت ساعات مستوی؛ .۸ معرفت اجزاء ساعات معوج؛ .۹ معرفت ساعات
معوج؛ .۱۰ معرفت غایت ارتفاع آفتاب؛ .۱۱ معرفت میل آفتاب؛.۱۲ معرفت غایت ارتفاع کوکبی؛ .۱۳ معرفت ظل اصابع واقدام؛ .۱۴ معرفت وقت ظهر؛ .۱۵ معرفت انتها وقت فضیلت نمازظهر؛ .۱۶ انتهاء وقت فضیلت نماز عصر؛ .۱۷ معرفت انتهاء وقت
نافله ظهر؛ .۱۸ معرفت طلوع فجر اول؛ .۱۹ معرفت مقدار ساعات مستوی؛ .۲۰ معرفت مقدار مسافتی که از پیمودن آن مانعی باشد؛
.۲۱ معرفت ارتفاع مرتفعاتی که به مسقط الحجر آن توان رسید؛.۲۲ معرفت ارتفاع مرتفعاتی که به مسقط الحجر آن نتوان رسید؛.۲۳ معرفت ارتفاع دیوار قلعه که از وصول بمسقط الحجر آن
مانعی باشد؛ .۲۴ معرفت عمق چاه؛ .۲۵ معرفت احداث قنوات؛.۲۶ معرفت جاری نمودن قنوات؛ .۲۷ معرفت طالع سال مستقبل؛.۲۸ آنکه وقت تحویل سال عالم روز خواهد بود؛ .۲۹ معرفت
آنکه تحویل سال عالم بعد از چند ساعت روز یا شب واقعخواهد شد؛ .۳۰ معرفت ارتفاع قطب فلک البروج؛ .۳۱ معرفت وطالع وقت در شهر که آن را در اسطرلاب صفحه نباشد؛ .۳۲معرفت فرض بلدیه؛ .۳۳ معرفت عرض بلدیه؛ .۳۴ معرفت طولبلدیه؛ .۳۵ معرفت مطالع جزوی از فلک؛ .۳۶ معرفت مطالع ومعارف قوسی؛ .۳۷ تسویه البیوت؛ .۳۸ معرفت فصل سال؛ .۳۹
معرفت تقویم آفتاب؛ .۴۰ معرفت تقویم؛ .۴۱ معرفت تقویم النهار؛ .۴۲ معرفت سمت از ارتفاع؛ .۴۳ معرفت سمت از ارتفاع در اسطرلابی که دایره سموت آن را قسم تحت الارض کشیده
اند؛ .۴۴ معرفت ارتفاع از سمت؛ .۴۵ معرفت سمت مشرق؛ .۴۶معرفت استخراج خط نصف النهار؛ .۴۷ استخراج خط نصفالنهار و خط مغرب باسطرلابی؛ .۴۸ استخراج خط نصف النهار و
خط مشرق و مغرب به طریق دایره؛ .۴۹ معرفت قسمت قبله؛ .۵۰معرفت تعیین قبله به طریق گردان؛ .۵۱ معرفت مقدا مسافت مابین دو شهر؛ .۵۲ معرفت قوس النهار؛ .۵۳ معرفت ساعات
مستوی لیل و نهار؛ .۵۴ معرفت اجزاء ساعات معوج ...؛ .۵۵معرفت طالع وقت به صفحه افاقی؛ .۵۶ معرفت تسویة البیوت بهصفحه آفاقی؛ .۵۷ معرفت ساعات تعجیل جنب؛ .۵۸ معرفت ظل
سلم؛ .۵۹ معرفت آنکه کدام از کواکب در روز و کدام در شب غروب میکنند؛ .۶۰ معرفت درجه طلوع؛ .۶۱ معرفت بعدکواکب؛ .۶۲ معرفت آنکه هر یک از کواکب مثلث بر عنکبوت که پشت به آن روز طلوع کند؛ .۶۳ معرفت آنکه کواکب مثلث
بر عنکبوت چه وقت بتاطع اعلی مدار نصف النهار میرسد؛ .۶۴معرفت آنکه هر دو درجه از درجات منطقه البروج که بر یکمدار متحرکند؛ .۶۵ امتحان حجره؛ .۶۶ امتحان عضاد؛ .۶۷
امتحان صفایح؛ .۶۸ امتحان عنکبوت؛ .۶۹ وصف تعیین کواکب مشهوره؛ .۷۰ شناختن کواکب.
برای درک کتابهایی که در این زمینه نوشته شده آگاهی از ستاره شناسی و نجوم قدیم و جدید لازم می باشد.
امیر تهرانی
من از نوجوانی اشتیاق شگفتی به خواندن دایره المعارف ها و فرهنگ های لغت و اعلام داشتم.
برای من این نوع کتابها حکم جام جهان نما را داشتند که دانشمندان علم اسرار از آن صحبت کرده اند.
می گویند جمشید جم جام جهان نمایی در اختیار داشت و سالی یکبار به درون آن می نگریست و الهاماتی بدست می آورد.
هم چنین سلیمان پیامبر و شاه عبرانیان نیز چنین جامی در اختیار داشت.
اما برای من که سرنوشتم با کتاب پیوند خورده است، کتابهای دایره المعارف و فرهنگ های لغات حکم جام جهان نما را داشته و دارند. چون من از طریق صفحات و نوشتجات این نوع کتابها که اغلب مصور هستند به جهان، موجودات و پدیده ها نگاه می کردم و باز نگاه می نمایم.
فتح باب برای من در این زمینه از این آثار مکتوب آغاز شد:
-فرهنگ لغات دهخدا همان چاپی که برای هر دسته از حروف یک کتاب کمتر از صد صفحه در نظر گرفته شده بود،
- فرهنگ لاروس فرانسه که ۱۷۵۴ صفحه بود( چاپ قدیم) و علم و دانش و صنعت و گیاهشناسی و جانورشناسی و...را خود جای داده بود ،
-فرهنگ لغات و دایره المعارف المنجد بزبان عربی،
-فرهنگ شش جلدی لغات دکتر معین،
- دایره المعارف ۲۰ جلدی فرید وجدی، که خواندنش چند سال طول کشید،
و کتاب علم و صنعت چمبرز بزبان انگلیسی که کل اصطلاحات علم و دانش را در بر دارد،همه جام های جهان نماهایی بودند وهستند که انسان و تاریخش، جهان و گوشه و کنارش، سرزمین ها و دیدنیهایش ، علم، هنر، ادب، مذهب، انسان و...را به من نشان می دادند و می دهند.
اما برخی اوقات نیز می اندیشیدم که آیا راهی را که برای مطالعه بر گزیده ام منطقی و درست است و یا نادرست و غیر منطقی؟ و آیا در این جهان پهناور هستند اشخاصی همچو من که حاضر به چنین خود زنی باشند؟
این فکر در من بود تا در کتاب«کلمات» نوشته ژان پل سارتر که بخاطرش جایزه نوبل را برد خواندم که او نیز دایره المعارف لاروس فرانسه را بمنزله جام جهان نمایی می دانسته که تمام دنیا در آن جمع شده بود و او با نگاه کردن به صفحات آن نظاره گر جهان می شده است.
آن موقع بود که خیالم راحت شد و دریافتم من تنها نیستم و دیگرانی پیش از من و با من و پس از من بوده اند، می باشند و خواهند بود که جام جهان نمایشان دایره المعارف ها و فرهنگها هستند.
امیر تهرانی
ژان پل سارتر نویسنده فرانسو ی کتاب «کلمات» را در هفتاد سالگی نوشت و از روزهای پیش از تولدش آغاز کرد و خود را هم چون کودکی فرض کرد و نوشت و نوشت؛ از زندگی اش، تولدش، پدرش، مادرش و پدر بزرگش و اثری که بر او گذارده بود، و این که از مرگ پدرش خوشحال بود و آرزو می کرد پدرش پسرش بود.
لحن او گزنده و تند است. حقایقی را میگوید که شاید کمتر کسی به ذهن خود مجال پرورشش را بدهد. مثلا از پدرش چنین میگوید:
«قاعده چنین است که پدر خوب وجود ندارد؛ این را نه به پای مردها بلکه به پای پیوند پدری باید گذاشت که گندیده است. چه چیزی بهتر از بچه پس انداختن؛ اما عجب گناهی است بچه داشتن! اگر پدرم زنده مانده بود، تمام قد رویم دراز میکشید و لهم میکرد. از بخت خوش، در جوانی مرد؛ من بیزار از این پدران نادیدنی که همهی عمر قلمدوش پسرانشاناند؛ من جوان مردهای را پشت سرم گذاشتهام که فرصت نداشت پدرم باشد و میشد که، امروز، پسرم باشد. این چیز بدی بود یا چیز خوبی؟ نمیدانم؛ ولی با رضایت و رغبت با داوری روانکاوی بلندپایه موافقم: من فرامن ندارم.»با این وصف میان این دو فصل با سیر مطالعات سارتر، علاقهمندیها و نوع تفکر او نسبت به انوع کتابها آشنا میشویم. کودکی او با مطالعه و کتاب گره خورده است. کودک منزوی و گوشهگیری که تنهاییاش را با کتاب پر میکند و از هوش سرشار برخوردار است.
ادامه دارد...
امیر تهرانی
با استفاده و نقل مطالبی از :
نوشته خانم شیرین زارع پور
کتاب« نامه های از زیر زمین»
این کتاب که نوشته داستایوفسکی نویسنده شهیر روسی است نه تنها یک شاهکار ادبی بلکه یک کتاب خود روانکاوی است که امروزه مورد توجه روانشناسان و روانپزشکان نیز قرار گرفته است.
او در آغاز کتاب می نویسد:
«من آدم مریضی هستم...
- آدمی کینه توز،
-شرور،
- آدمی بدعنق.
گمان می کنم کبدم بیمار است.
- اما از طرفی از بیماری ام هیچ سر در نمی آورم، درست هم نمی دانم کجای بدنم مریض است.
-در پی مداوای خودم هم نیستم و هرگز هم دنبال دوا و درمان نرفته ام، اگرچه برای پزشکان و دانش پزشکی احترام قائلم.
-از این ها گذشته بی نهایت خرافاتی ام، چون همان طور که گفتم هر چند به دانش پزشکی احترام می گذارم، به علت این خرافه پرستی به پزشکان مراجعه نمی کنم. نه، اگر در صدد معالجه ی خودم برنمی آیم، صرفا به این دلیل است که آدم شرور و بدجنسی هستم.
به طور حتم از حرف هایم سر در نمی آورید. طبعا نمی توانم به شما توضیح دهم با این گونه شرورانه رفتار کردن به چه کسی زیان می رسانم.
-خوب می دانم که با پرهیز از مداوا شدن و مراجعه نکردن به پزشکان، دردسری برای آن ها ایجاد نمی کنم. فقط به خودم ضرر می زنم، این موضوع را بهتر از هر کسی می دانم. با این همه، به علت همان شرارت و کینه توزی است که در صدد مداوای خودم برنمی آیم. کبدم مریض است! چه بهتر! و چه بهتر اگر این بیماری شدت بیشتری پیدا کند.
من با بخش بخش کردن این نوشته کوتاه از صفحه نخست کتاب، توانسته ام تا ۹ بیماری و مشکل روحی و روانی را در قهرمان کتاب بیابم .
کتاب یک پرونده«باز گوکننده» روانکاوی از یک بیمار روان پریش است که با انبار کردن انبوهی از عقده ها، خود را به حقیر ترین صورت ممکن در آورده و گویی دکاندار ایست که در مغازه او عقده ها ی فراوان تلنبار شده است.
نکته جالب این است که داستایوفسکی رندانه راه های رهایی از این همه بند روحی آزار دهنده را نیز شرح می دهد.فقط لازم است که بهنگام مطالعه کتاب به این راه حل ها که بصورت مبهم آورده شده اند دقت نمود.
برای نمونه وقتی در ابتدای کلام می گوید : من آدمی مریض هستم، بلافاصله علتهای اصلی بیماری را اعلام می کند:
آدمی کینه توز،
-شرور،
- آدمی بدعنق.
این سه ویژگی خصلت شیاطینی است که از بند دوزخ گریخته و به میان انسانها آمده اند.
او خودش می گوید که از «ارباب رجوع» محل کارش انتقامهای وحشتناک می گرفته است و این کار را با ترشرویی ، ایراد گرفتن و پیچاندن ارباب رجوع انجام می داده تا سینه زخم آلود روح خود را مرهمی بنهد.
بدون شک، بد عنقی، ترشرویی ، و کینه توزی سه محور اصلی شرارت روح بشر هستند.از دارندگان این سه ویژگی ابلیسی باید دوری نمود. و این همان ره خالهایی است که دو پهلو در متن کتاب گنجانده شده است.
ادامه دارد...
امیر تهرانی
پیام یحیای تعمید دهنده
19 این است شهادت یحیی وقتی یهودیان اورشلیم، کاهنان و لاویان را نزد او فرستادند تا بپرسند که او کیست. 20 او از جواب دادن خودداری نکرد، بلکه به طور واضح اعتراف نموده گفت:
« من مسیح نیستم».
21 آنها از او پرسیدند « پس آیا تو الیاس هستی؟»
پاسخ داد: «خیر»
آنها پرسیدند: «آیا تو آن نبی موعود هستی؟» پاسخ داد: «خیر»
22 پرسیدند: «پس تو کیستی؟ ما باید به فرستندگان خود جواب بدهیم، درباره خود چه می گویی؟»
23 او از زبان اشعیای نبی پاسخ داده گفت: «من صدای ندا کننده ای هستم که در بیابان فریاد می زند، راه خدا را راست گردانید.»
24 این قاصدان که از طرف فریسیان فرستاده شده بودند 25 از او پرسیدند:
«اگر تو نه مسیح هستی و نه الیاس و نه آن نبی موعود، پس چرا تعمید می دهی؟»
26 یحیی پاسخ داد :«من با آب تعمید می دهم، اما کسی در میان شما ایستاده است که شما او را نمی شناسید. 27 او بعد از من می آید، ولی من حتی شایسته آن نیستم که بند کفش هایش را باز کنم.» 28 این ماجرا در بیت عنیا، یعنی آن طرف رود اردن، در جایی که یحیی مردم را تعمید می داد، واقع شد.
برّه خدا
29 روز بعد، وقتی یحیی عیسی را دید که به طرف او می آید، گفت: « نگاه کنید این است آن برّه خدا که گناه جهان را بر می دارد. 30 این است آن کسی که درباره اش گفتم که بعد از من مردی می آید که بر من تقدم و برتری دارد، زیرا پیش از تولد من او او وجود داشته است. 31 من او را نمی شناختم، اما آمدم تا با آب تعمید دهم و به این وسیله او را به اسرائیل بشناسانم.»
32 یحیی شهادت خود را این طور ادامه داد: «من روح خدا را دیدم که به صورت کبوتری از آسمان آمد و بر او قرار گرفت. 33 من او را نمی شناختم اما آن کسی که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم به من گفته بود، هرگاه ببینی که روح بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد، بدان که او همان کسی است که به روح القدس تعمید می دهد. 34 من این را دیده ام و شهادت می دهم که او پسر خداست.»
برگرفته شده از israfil.blog.ir
نکته مهم در ارتباط با شهادت یحیی پیامبر در باره ظهور عیسی مسیح و آنطور که در انجیل یوحنا آمده است، یهود منتظر آمدن سه نفر بودند:
-عیسی مسیح
-الیاس
-پیامبر موعود
مسلم آن که این سه دارای سه هستی متفاوت وجدا هستند.
مسیحیان ابیونی که در نوشتار بعد از کتاب آنان سخن خواهم گفت براین باور بودند که عیسی خدا نبود، و عیسی و مسیح دو هستی و وجود متفاوت هستند. زمانی که یحیی ظهور عیسی را مژده داد ،مسیح در عیسی حلول نمود و پیش از آن که عیسی را به صلیب کشیدند ، مسیح از درون عیسی به در شد.
ادامه دارد...