شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

رازهای کتابخانه من(۲۵): جهان پر هیجان رمان و داستان: جنایت و مکافات (۱)


۷۵-کتاب جنایت و مکافات(۱)

من همیشه آثار نویسندگان روس مانتد چخوف، تولستوی ، داستایوفسکی و...را به چشم احترام نگریسته ام. چون آثار آنان بیشتر شبیه آثار نویسندگان بلند پایه ای هم چون ویکتور هو گوست که در آنها نور و ظلمت با هم وجود دارند. گویی در تنیده اند، فقر و ثروت با هم در تنازع اند و خواننده ملغمه ای از این دو را مزه می کند.

کتاب جنایت و مکافات نخستین کتاب داستان روسی است که خواندم. اثر بسیار زیبایی از داستایوفسکی نویسنده مشهور روسیه است که جوانی بنام راسکلنیکف شخصیت اصلی داستان می باشد. محل وقوع داستان شهر سن پترزبورگ است که امروزه به جواهر شهرهای روسی شهرت دارد. ولی فضا یی که داستایوفسکی از زمان وقوع داستان نقل می کند با امروز آن تفاوت دارد.
راسکلنیکف جوانی است آس و پاس که دانشجو بوده و بخاطر فقر از تحصیل دست برداشته است . او در لانه ای بنام خانه مسکن دارد و اتاقکی اجاره ای در اختیار دارد که بر ای پرداخت همیشه مشکل دارد.
لباسش ژنده و رنگ و رو رفته است. یک روز که با خود در خیابان قدم نی زند زمزمه هایی می کند و می گوید :

"...همه چیز دست انسان است اما از توانایی خود استفاده نمی کند چون ترسو است...این دیگر واضح است...راستی مردم از چه چیز بیشتر می ترسند؟ از قدم تازه، از سخن تازه، و بدیع بیش از همه چیز می ترسند..."

در حقیقت رازهای کتابخانه من و یا بهتر بگویم رازهای کتابهایی که من خواندم همین است. و من می خواهم صادقانه آنها را با خواننده احتمالی این نوشتار ها در میان بگذارم.
داستایوفسکی از زبان راسکلنیکف علت عقب ماندگیها را بیان می کند؛ ترس از قدم تازه، ترس از اقدام تازه ،ترس از محیط جدید، ترس از سفر، و...همه اینها عواملی هستند که طی تاریخ زندگی بشر میلیونها انسانها را میخوب بر جای خود کرده اند و بناجار آنان مجبور بوده اند و یا هستند که به دستگیره همان دنیای مشقت باری که دارند آویزان شود، البته در ارتباط با راسکلنیکف مشکل این است که قدم تازه ای که او بر می دارد صد در صد اشتباه است.
راسکلنبکف از یک خانم ربا خوار پول قرض می گیرد و چیزی گرو می گذارد و دیگران هم که مانند او محتاجند همین روش را باید بروند. .زن شصت سال دارد و چشمانی تند و شرور!
راسکلنیکف با دادن گرو مختصر وجهی می گیرد و البته به هنگامی که خانم ربا خوار پول را آماده می کند و راسکلنیکف صدای کلید ها را می شنود همانجا طرح فکری خوفناک یعنی بخش های نخست از جنایات از " جنایت و مکافات" در ذهنش شکل می گیرد. آیا خواننده می تواند بگوید چرا؟
راسکلنیکف پول را می گیرد و ناخود آگاه سر از میخانه ای در می آورد که در آنجا با میخواره ای بنام مار مالادف آشنا می شود که حتی جوارب زنش را فروخته تا مشروب بخورد. او تایید می کند که همسرش د رحال ابتلا به سل است و کودکانش گرسنه اند. ولی مارمالادف پول پس انداز خانه را هم در میخانه خرج کرده است.
همه اینها را مار مالادف می داند ولی باز هم ادامه می دهد.

بر سر کوروش پارسی ایستادیم
سپس مارمالادف از دختر ش سونیا که از زن اول داشته سخن می گوید و این که نتوانسته اورا برای تحصیل به مدرسه بفرستد بناچار خود در خانه به درس داده و در درس تاریخ به بحث کوروش پارسی که رسیده اند کار تدریس او به دخترش متوقف شده است.

کارت زرد
در ادامه مارمالادف شرح می دهد که دختر وقتی بزرگ شد به همسر او کمک می کرد. حتی برای آنها پول می آورد و البته با آنها زندگی می کرد. ولی بعدا در اثر سعایت یک نفر به سونیا کارت زرد می دهند و او دیگر نمی تواند با پدر و خانواده پدرش و نامادریش زندگی کند.

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد