شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

رازهای کتابخانه من (۳۰): جهان پر شکوه رمان و داستان (جنایت و مکافات(۳)


ادامه از نوشتار پیشین


جنایت و مکافات داستایوفسکی  (۳)


در دو نوشتار قبلی داستان جنایت و مکافات نوشته داستایوفسکی را تا آنجا شرح مختصر دادم که کاراکتر اصلی داستان یعنی جوان آس و پاسی بنام راسکلنیکف که حالت روان پریشی هم پیدا کرده پیرزنی رباخوار و خواهر او را با تبر به قتل می رساند.نام اصلی داستایوفسکی فئودور میخایلاویچ داستایوفسکی است. این نویسنده را مشهورترین نویسنده رمان نویس جهان در ارتباط با روانشناسی افراد روانپریش می دانند. برادران کارمازوف، یادداشتهای یک نویسنده، قمار بازو همین جنایت و مکافات از داستانهای مشهور او هستند.

خود او از صرع رنج می برد. قمار باز حرفه ای بودو شاید رمان قمار باز او بی ارتباط با خوددا ونباشد. وی فارغ التحصیل از دانشکده افسریبا درجه ستوان مهندس بود. زمانی او را در سیبری زندانی کردند و یک روز هم او را در مراسم اعدام قلابی حاضر ساختند.
اگر کتاب جنایت و مکافات و شخصیت روانی قهرمانان آن بدقت بررسی شود، ودر حین مطالعه به آنان دقت شود خواننده در می یابد که چگونه مشکلات روح افراد ضعیف و یا افرادی که از درد روحی رنج می برند را برای انجام جرم و جنایت اماده می سازد.

ادامه داستان جنایت و مکافات

به هر حال راسکلنیکف وقتی پیرزن ربا خوار و خواهرش را که چهره راسکلنیکف را دیده بود به قتل رساند در حال فرار ازخانه پیرزن بود که دو نفر به در خانه پیرزن رسیدند و راسکلنیکف در را از داخل چفت کرد.
آنها در را می کوبیدند و جوابی نمی آید. به همین دلیل از خود می پرسیدند که اگر در از داخل جفت است یعنی پیر زن در خانه است ، و اگر در خانه است چرا در را باز نمی کند؟ به همین دلیل سراغ سرایدار رفتند ، که راسکلنیکف از فرصت استفاده کرده و گریخت.

قاتل جوان به همه چیز مشکوک شده بود هر آن فکر می کرد دستگیر می شود چند بلر تصمیمی می گیرد خود را تسلیم کند، ولی باز عقب می نشیند.
بیمار می شود، نیمه بیهوش بر تخت می افتد ، مدتها مریض می ماند، در این مدت آن دونفر که به سراغ پیرزن ربا خوار رفته بودند و یک نقاش به جرم قتل زن رباخوار و خواهرش دستگیر می شوند. نقاش محکوم و متهم اصلی شناخته می شود، راسکلنیکف کیف پول و آثار جرم را در زیر تخته سنگ بزرگی پنهان می کند.
دوست او رازومیخین در این مدت به او کمک می کند و ناستازیا دختر کلفتی که در آن ساختمان کار می کند برای او غذا و چای می برد، سوپ به حلق او می ریزد ، پزشک بالای سر او می آورند.
پس از قتل سایه جرم و جنایت هم چون مکافاتی سخت همواره همراه راسکلنیکف است. وقتی آثار جرم راپنهان می کند، احساس ارامش می کند. .
یکبار که از کنار ساختمانی که قتل را در انجا انجام داده می گذرد از نگاه کردن به ساختمان وحشت می کند. از لحظه انجام قتل به بعد او یک همراه همیشگی دارد و آن ترس و وحشت و یک همزاد درونی ناپیدا که فقط،خودش آنر حس می کند و آن مالیخولیای مکافات است.
او دراین مدت دوبار دچار خوشحالی کاذب می شود یکی از آنها موقعی است که وقتی به کلانتری احضار می شود که از ترس در حالت قالب تهی کردن بود، ولی وقتی می فهمد بخاطر سفته ای بوده که سر موقع پرداخت نکرده چنان انرژی می گیرد که به افسر درون کلانتری بشدت می توپد.
خوشحالی کاذب بعدی زمانی است که اثار جرم را در زیر ان سنگ بزرگ و درجایی دور از محل اقامت خود پنهان می سازد.

ادامه دارد..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد