شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

رازهای کتابخانه من (۳۲): کتابهای داستان ایرانی ، پرونده سگ ولگرد



۸۷-کتاب سگ ولگرد

نوشته صادق هدایت


صادق هدایت را دوستان دبیرستان به من معرفی کردند. بوف کور، سه قطره خون ، سگ ولگرد، زنده به گور ...اینها اسامی  کتابهای صادق هدایت نویسنده پرکار ایرانی  بود ند که همکلاسیها و هم دوره های تحصیلی در دبیرستان از آن نام می بردند و در باره اشان گفتگو می کردند. البته  من دوسال دیر تر و پس  از شنیدن نام صادق هدایت  و آثار ش به مطالعه آنها پرداختم.چرا که سرم در جاهای دیگر گرم بود:

مشغول تحصیل در دبیرستان بودم، زبان های خارجی یاد می گرفتم، نزد پدر عزیزم  و هم چنین  استادم  شادروان  ابولفضل موسوی نوری که شگرد مستقیم یکی از بزرگترین خطاطان نستعلیق ایران یعنی عماد الکتاب بود به آموزش خط نستعلیق مشعول بودم، ورزش هرروزه را انجام می دادم ، به یادگیری و تمر ین کاراته روی آورده بودم  و کتاب می خواندم و کتاب می خواندم. ...کتاب برای من کلید فتح قله های بلند بوده و هست. قله های دانستن و درک حقایق علمی  و تاریخ بشر!


خودکشی

خودکشی صادق هدایت از خود صادق هدایت معروف تر  بود . همه با تاسف می گفتند: قدرش را ندانستند. حیف که خودش را کشت. من آن موقع همین  اعتقاد را دربست  پذیرفته بودم . ولی بعدها که کتاب زنده بگور او را خواندم در ذهن خودم باور بالا را به این نحو تصحیح کردم : او قدر خودش را ندانست و خود کشی کرد.

اگر یادداشتهای پر ارزش پدر شعر نو پارسی نیما یوشیج را بخوانید در آنجا می خوانید که دکتر خانلری شاگرد و پسرخاله نیما برای صادق هدایت و با حضور خود او  گنگره گرامیداشت می گیرد ولی برای نیما چنین نمی کند. پس این نیما بود که باید خودش را می کشت.


سگ ولگرد

سگ ولگرد در سال ۱۳۴۲ در ایران چاپ شد و همین نام را داشت ولی با هفت داستان دیگر از صادق هدایت مثل دون ژوآن کرج که اصلا به کارهای هد ایت شبیه نبود.

سگ ولگرد انباشته از تعبیرات باشکوه ادبی و مفاهیم عالی انسانی است. من آنرا با کتاب انتری که لوطیش مرده بود نوشته صادق چوبک  قابل مقایسه می دانم. در سگ ولگرد  صادق هدایت از درون چشمهای سگ به اتاق روح آن سگ نفوذ کرده و شرح رنجهای سگ را می دهد، و در انتری که لوطیش مرده بود، صادق چوبک  با تشریح چهره رنج دیده و حرکات یک انتر، مصائب او را به تصویر می کشد.

کتاب سگ ولگرد را طی دوساعت خواندم. یعنی قلم هدایت طوری کلمات را بدنبال هم آورده بود و داستان را به گونه ای شرح داده بود که امکان نداشت کتاب را زمین گذاشت.


سگ ولگرد دارای چشمانی با روح انسانی بود، یعتی هدایت او را این گونه معرفی می کند، سگی که صاحبش او را گم کرده بود. از روز گم شدن به بعد ، دیگر او طعم محبت را نچشید، هر جا که می رفت با سنگ و لگد او را دور می کردند.

گویا گم شدن در میدانی در ورامین رخ داده بود. سگ بوی غذاهای مختلف را حس می کرد ولی کسی به او غذایی نمی داد. هرگاه بوی شیر به مشامش می خورد به یاد دوران خوش کودکی می افتاد  که به  همراه برادر از پستان مادر  شیر می خورد. بوی شیر مادر، بوی بدن مادرو بازی با برادر...

آن ایام که از دست رفته بود و دورا ن  زندگی با عزت و مهر و محبت در کنار صاحبش نیز به باد فنا رفته بود.. .سگ بود و زمان های از دست رفته...

یک بار اتومبیلی در آن حوالی نگهداشت و صاحب آن  به سگ ولگرد غذا داد ، دستی به سرش کشید ، مرد بوی صاحب سگ را نمی داد...ولی سگ ولگرد فکر می کرد که سر انجام برای او صاحبی پیدا شده و دوران رنج و تنهایی به پایان رسیده است.اما افسوس که چنین نبود و مرد صاحب اتوموبیل رفیق یک ساعت بود و وقتی کارش تمام شد از آنجا رفت و سگ تا مسافتی طولانی بدنبال اتوموبیل دوید.ولی مرد بر نگشت تا او را تحویل بگیرد.

صادق هدایت کل محرومیتها و رنجهای سگ را به تصویر می کشد. حتی آن لحظات امید وار کننده را به تصویر می کشد که سگ ولگرد جفت ماده ای را در زیر آبی می یابد و لی انسانها او را با چوب و سنگ از ان محل دور می کنند.

پایان کار سگ ولگرد تقریبا شبیه انتر داستان صادق چوبک است با این تفاوت که کلاغها به پیکر بیجان او نزدیک می شوند تا چشمان زیبای سگ را از جای در آورند...


امیر تهرانی

ح.ف

تا اینجا ۸۷ جلد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد