معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
...از نوشتار پیشین
جنایت و مکافات
داستایوفسکی از زبان راسکلنیکف اشاره به مقاله ای می کند که او زمان دانشجویی بر ای مجله ای نوشته و در آن مردم دنیا را به دو گروه محافظه کار و آینده ساز تقسیم کرده است. گروه اول آنانی هستند که زندگی را همینطور که هست می پذیر ند و مطیع آنانی هستند که جامعه را اداره می کنند و گروه دوم آنانی هستند که اگر لازم باشند دیگران را سر می برند و خونریزی را ه می اندازند و آنچه را که می خواهند بوجود می اورند.
او از افرادی مانند ناپلئون نام می برد و حتی به مصلحان جهانی هم اشاره می کند و آنان را خونریز می داند. او به نیوتن و گالیله اشاره نموده و می گوید که اگر می خواستند جلویشان را بگیر ند این دو شخصیت علمی حق داشتند که خون راه بیاندازند و حتی دیگران را بکشند.
هم چنین راسکلنیکف در آن مقاله نوشته بود که گروه دوم جهان را برای اورشلیم جدید آماده می سازند. این مطلب حکایت از ان دارد که راسکلنیکف یهودی بوده است.البته بر اساس روایت داستایوفسکی!
در حقیقت آن مقاله کذایی هسته اعتقادات راسکلنیکف را تشکیل می داد که زیر بار فقر و ناکامی و نداری شکل گرفته بود.و از راسکلنیکف موجودی ساخته بود که بخاطر پول دست به جنایت می زد.
تحلیل روانشناسانه داستایوفسکی از راسکلنیکف این ایت که او موجودی انسانی است که فضایی ذهنی انباشته از خیالات، بدگمانی، نفرت، کینه، احساس حقارت، افسردگی و...دارد.
در بحثی که در این ارتباط با شخص سومی صورت می گیرد این نتیجه گیریهای جالب بدست می آید :
-دستور جنایت اخلاقی از دستور جنایت رسمی بد تر است.
-رنج و اندوه همیشه همراه دارندگان هوش زیاد و قلب حساس است.
-از میلیونها نفر که بدنیا می آیند یکی دارای فکر جدید است و نابغه می باشد.
هم چنین از،زبان راسکلنیکف و در آن هذیانها و هیجانهای تب آلود گفته می شود: من فقط یک پیر زن را نکشته ام، من یک اصل را کشته ام. و سپس او می گوید: بله من یک حشره کثیف هستم. و از بین حشرات کثیف مضرترین آنها را کشته ام.و خدا شاهد است که من تصمیم داشتهام از پول پیر زن یک حدا قل بر ای زندگی خودم بردارم و بقیه را به همان دیر مدهبی ب هم که پیر زن به ان تعلق داشت.
قاتل به محل قتل باز می گردد
در یک اقدام دیوانه وار ، راسکلنیکف که بی هدف در راهی بود ناگهان خود را مقابل خانه محل جنایت می یابد به عجله بدرون خانه می رود و خود را به آپارتمان پیر زن می رساند و به کار گرانی که آنجا مَشغول کار بودند اعتراَض می کنند که جرا خون را پاک کردهاند. سپس ادعا می کند که می خواهد آنجا را اجاره کند. سرانجام نیز توسط سرایدار به بیرون پرت می شود.
امیر تهرانی راد(ح.ف)
ادامه دارد...