ارثیه بسیار بسیار ارزشمند
من از پدرم که روحش شاد باد ارثی بدستم رسید که به مانند یک گنج بود
. این ارث ارزشمند یک ویزگی داشت و دارد و آن این که تما م نشدنی است. و آن کتابخانه ای با کتابهای بسیار خوب و آموزنده بود.
با این کتابها یعنی آنها که میراث پدر بودند از ده سالگی آشنا شدم،؛
قرآن ، شاهنامه ، تاریخ بیهقی، تاریخ طبری ، تاریخ طبر ستان، تاریخ ایران، کلیله و دمنه، گلستان و بوستا ن سعدی، دیوان های شاعران حافظ ، قاآنی ، خاقانی، بهار، فرخی، پروین، ایرج، و...دایره المعارفها، پارسی، فرانسه و عربی، لغتنامه دهخدا، فرهنگ برهان قاطع، فرهنگ های لغات، مرزبان نامه، هزار ویک شب، تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، سر گذشت پیامبران، فلسفه و منطق، ریاضییات، ستاره شناسئ، ادب و ادبیات ، کتابهای مذهبی، سرگذشت ها، سفرنامه ها، خاطرات و...
او که میل بی پایان مرا به کتاب و کتابخوانی در یافته بود در یک روز یکصد جلد کتاب جدید خرید .بعد ها فهمیدم پولش را قسطی پرداخته است.از اینکه من چنان سرمست کتاب و کتابخوانی بودم و سعی می کردم هر طور شده روی شاخ غولهای علم و دانش و ادب و دین بنشینم و جهان و انسان و هستی را از دید آنان نگاه کنم او سخت شادمان بود. اما هر نکته ای را غیر مستقیم می رساند. با اجبار و زور بیگانه بود و از آن نفرت داشت.
امیر تهرانی
(ح.ف)
تکرار