کتاب شاهنامه
آنان که فردوسی را یاری دادند
شادروان مرتضی راوندی در اثر گرانسنگ خود تاریخ اجتماعی ایران در جلد ۸ کد مربوط به حیات ادبی مردم ایران است مینویسد: هنگامیکه فردوسی دست به این کار بزرگ زد حکومت سامانیان در کمال قدرت بود این شایعه که فردوسی شاهنامه را با اشارهی محمود غزنوی و به امید شصت هزار دینار او به نظم آورده به هیچ وجه صحیح نیست؛ زیرا که فردوسی در آغاز شاهنامه تصریح میکند که چون از کار دقیقی و پرداختن او به نظم داستانهای کهن و کشته شدنش آگاه میشود، خود در پی این کار میافتد، ولی به علت آشفتگی محیط اجتماعی تا مدتی موضوع را پنهان نگاه میداشته است:
زمانه سراسر پر از جنگ بود•••••به جویندگان بر، جهان تنگ بود
برین گونه، یک چند بگذاشتم•••••سخن را نهفته همیداشتم
ندیدم کسی کش سزار بود•••••به گفتار این، مر مرا یار بود
سپس میگوید که یکی از دوستان شفیق و مهربان نامهی پهلوی، یعنی اصل خداینامه را نزد من آورد و مرا به تنظیم شاهنامه تشویق کرد.
به شهرم یکی مهربان دوست بود•••••تو گفتی که با من به یک پوست بود
مرا گفت خوب آمد این رای تو•••••به نیکی خرامد مگر پای تو
نوشته من این نامهی پهلوی•••••به نزد تو آرم مگر بغنوی
گشاده زبان و جوانیت هست•••••سخن گفتن پهلوانیت هست
شو این نامهی خسروان بازگوی•••••بدین جوی نزد مهان آبروی
بزرگزاده دیگری چون از نیت عالی فردوسی با خبر میشود با جان و دل به یاری او برمیخیزد:
مرا گفت کز من چه آید همی•••••که جانت سخن بر گراید همی
به چیزی که باشد مرا دسترس•••••بکوشم نیازت نیارم به کس
علاوه بر این راد مردانی چون ((حیی قتیب)) و علی دیلم بودلف و ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی وزیر سلطان محمود به اهمیت کار عظیم فردوسی پی میبرند و در حد امکان به استاد طوس کمک کردند، چنانکه شاعر در ابیات زیر به معرفی و ستایش آنان پرداخته است:
حییی قتیب است از آزادگان•••••که از من نخواهد سخن رایگان
نیم آگه از اصل و فرع خراج•••••همی غلطم اندر میان رواج
از این نامه از نامداران شهر•••••علی دیلم بودلف راست بهر
از اویم خور و پوشش و سیم زر•••••از او یافتم جنبش و پای و پر
و از برکت تشویق مادی این بزرگان فردوسی توانست عمر گرانمایه را در راه انجام این آرزوی ملی صرف کند. افسانهای که تذکرهنویسان قرون بعد پرداختهاند، مبنی بر اینکه محمود غزنوی د ر جستجوی کسی بود که به نظم داستانهای باستانی بپردازد و سرانجام فردوسی را نامزد این کار کرد، چیزی است که قراین تاریخی آن را نقص میکند، زیرا فردوسی، به تصریح تمام، تاریخ آغاز شاهنامه را به سالیانی میرساند که محمود هنوز به سلطنت نرسیده بوده است، گذشته از اینکه طبیعت خاص و خصوصیات نژادی محمود و رفتاری که در تاریخ از او سراغ داریم، همه قراینی است که نشان میدهد وی نمیتوانسته است مشوق اصلی چنین کاری باشد.
ادامه دارد..,.
امیر تهرانی
ح.ف