...ادامه از نوشتار پیشین
تاریخ جهانگشای نادری
ایران بلازده در آغاز عهد نادرشاهی
ابو السیف سلطان نادر پادشاه افشار است، که ید بیضاء نمایش در زرافشانی، و طبع مهر آسایش در ذرهپروری، خورشید اشتهار، و مس قدر زمره ایلات از تأثیر اکسیر تربیت و کیمیاگری آفتاب مکرمتش، طلای دست افشار گشته. عنایت ازلی و مشیت لم یزلی گوهر ذات اقدسش را باقتضای مصلحت سنجی در نهانخانه ابداع دستپرور صنع جمیل و قابل استفاضه فیض جزیل میساخت و بمقتضای حکمت بالغه باستعداد ماده قابلیتش میپرداخت، تا هنگامی که خاک ایران آمیخته بخون ستمدیدگان و در عرصه دوران هر سرکشی بگردنافرازی و صاحب لوائی علم گشت:
نظم
ز جور و ظلم کار اهل ایران بس که درهم شد
برای انتقام افغان مظلومان مجسم شد
اوضاع و احوال ایر ان در زمان ظهور نادرشاه:
تخت سروری ایران پایمال دشمن،
و آتش جور و بیداد مخالف از هر طرف بخرمن هستی خشک و تر شعلهافکن گردید،
و رسم ملوک طوایف شیوع و فتنه و آشوب از عالی و سافل وقوع یافت،
چنانکه از قندهار الی اصفهان طایفه غلیجایی،
و در هرات ابدالی،
و در شیروانات لکزیه،
و در فارس صفی میرزا نام مجهول النسب،
و در کرمان سید احمد نواده میرزا داود،
و در بلوچستان و بنادر سلطان محمد نام مشهور به خرسوار،
و در جوانکی عباس نام،
و در گیلان اسماعیل نام، و
در خراسان ملک محمود سیستانی صاحب داعیه و استبداد گشته،
گروه رومیّه نیز آذربایجان را از یک سمت آرپه چای تا سلطانیه و ابهر و از طرف عراق از کرمانشاهان الی کزّار بتصرف درآوردند،
و روسیّه هم نیز از باب الابواب در بند تا مازندران جمیع دار المرز را متصرف،
و همچنین ترکمانیه صاین خانی استراباد، که اکثر اوقات بفتنهانگیزی و شورش معتاد بودند،
و الوار بختیاری و فیلی، و اکراد اردلان، و اعراب حویزه و بنادر، حتّی گوشهنشینان میان ولایت، سر از اطاعت باز زده اظهار سرکشی و خودفروشی کردند.
و بمفاد آیه کریمه: «سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً» «» و بفحوای مصراع: «تا پریشان نشود کار بسامان نرسد»
حکمت بالغه حضرت داور دادگر، اقتضای ظهور طلیعه آن خسرو فریدونفر را، که از لطف و قهر مظهر آثار جمالیّه و جلالیّه قهّاری،
و از عقل سحرآفرین نقش کلک بدایعنگار صنع حضرت باری است، نموده.
کوکب بخت سعیدش را کوکبهآرای عرصه جهان، و پرتو طلعت مهرگسترش را روشنی بخش دیده پیر و جوان ساخت.
الحق گنج نهانی بود که دهر عاقبتاندیش از برای روز بد خویش ذخیره گذاشته،
و یا صفدر نامآوری که سلطان قضا برای دفع خصوم حوادث در کمین بازداشته بود.
چون سلسله حوادث عالم کون و فساد بیکدیگر پیوسته. قبل از شروع بذکر صادرات احوال آن برازنده تخت و تاج، بایراد چند حکایت احتیاج است.
لهذا نگارنده این شگرفنامه دلپذیر و طرازنده این تاریخ بینظیر «» محمد مهدی بن محمد نصیر استرابادی عفا اللّه عنهما، که از چاکران حضور پر نور و بضبط وقایع مأمور است، باظهار مجمل اموری که در ایّام سلطنت خاقان شهید سعید شاه سلطان حسین روّح اللّه روحه تا آغاز ظهور دولت این شاهنشاه صاحب تأیید بظهور رسیده، شروع مینماید،
که تا بر عالمیان منکشف شود که ایران چگونه ایران، و ممالک چه قسم ویران بود، که آن حضرت بمعماری عزم متین آن ویرانی را درست کردند، و گلهای این گلشن افسرده را، که از هجوم سبزه بیگانه پنهان، و لگدکوب حوادث زمان بود، بچه آب و رنگ از تازگی بعرصه ظهور آوردند.
فرد
سرگذشت عهد گل را از نظیری بشنوید
عندلیب آشفتهتر میگوید این افسانه را
«هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بالحق
ادامه دارد...
امیر تهرانی
ح.ف