شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند : کتاب : در جستجوی معنا ، نوشته ویکتور فرانکل: خاطرات بازداشتگاه های نازی


ادامه از نوشتار پیشین

کتاب : در جستجوی معنا ، نوشته ویکتور فرانکل: خاطرات بازداشتگاه  های نازی

...مردی که جسد را حمل می کرد به پله ها نزدیک می شد. نفس، نفس زنان خودش را بالا می کشید، بعد هم جسد را، ابتدا پاهایش، بعد تنه اش و سرانجام سرش را بالا می کشید. سر جسد را با سر و صدایزیاد و برخورد با پله ها از آن رد می کرد.جای من در طرف مقابل کلبه و کنار تنها پنجره کوچکی بود که نزدیک زمین بنا شده بود.

هنگامی که با دستان سرد خود کاسه داغ سوپ را مزه مزه می کردم، چشمم به این منظره افتاد.جسدی کههم اکنون از آنجا دور شده بود با دیدگان زل زده به من می نگریست. همین دو ساعتپیش بود که با این مرد صحبت می کردم و حالا در حالی که سوپم را مزه مزه می کنم به جسدش مینگرم.اگر بی عاطفگی من از نقطه نظر حرفه ام مرا به شگفتی وا نمی داشت، حالا دیگر این واقعه را بهیاد نمی داشتم، زیرا کوچکترین احساسی در من برنمی انگیخت.بی تفاوتی و سست شدن عواطف و احساسی که انسان دیگر به چیزی اهمیت ندهد، نشانه هایی بودکه در مرحله دوم واکنشهای روان شناسی زندانیان پدید می آمد و سرانجام او را در برابر شکنجه هایلحظه ای و روزانه دیگران بی تفاوت می کرد و با همین سنگ شدن و بی تفاوت ماندن بود که زندانی بهزودی تاری به دور خود می تنید.


گاهی بی دلیل کتک می خوردیم

هر حرکتی موجب کتک خوردن می شد و گاهی حتی بی دلیل کتک می خوردیم. به طور مثال نان درمحل کارمان جیره بندی بود و ما می بایست برای دریافت نان به صف بایستیم. یکبار یکی از زندانیان پشت سر من کمی خارج از صف ایستاده بود و این برهم خوردن قرینه برای افسر اس.اس خوشایند نبود.نه می دانستم پشت سر من چه می گذشت و نه می دانستم در ذهن نگهبان اس.اس چه می گذرد،همین قدر دو ضربه محکم بر سرم فرود آمد. همان موقع نگهبان را که با چوب بر سرم می کوفتدیدم. در چنین لحظه ای، آنچه به انسان ضربه می زند درد جسمی نیست (و این همآنقدر که در موردتنبیه کودکان صادق است، در مورد بزرگسالان نیز درست است) بلکه این رنج روحی برخاسته از بی عدالتیو به طور کلی بی منطقی است که آزار دهنده است.


مثل حیوان با ما رفتار می کردند

آنچه موجب شگفتی است ، اینست که ضربه ای که نشانی از خود به جای نمی گذارد می تواند در

شرایط ویژه ای بیش از ضربه ای که جایش باقی می ماند، آزار دهد. یکبار در یک توفان برف روی خط راه

آهن را گرفته بود. با وجود هوای نامساعد، گروه ما می بایست کار می کرد. چون تنها راه گرم نگهداشتن

خودمان را در کار کردن می دیدیم، من به شدت ریل را جابجا می کردم. تنها یک لحظه برای اینکه نفسی

تازه کنم به بیلم تکیه دادم. از بخت برگشته من درست در همان لحظه نگهبان برگشت و مرا دید و فکر

کرد وقت می گذرانم. دردی که او در آن لحظه برایم آفرید نه ازدشنام بود و نه از ضربه ای که به من وارد

آورده بود. نگهبان حتی این زحمت را به خود نداد به مرد ژنده پوش گرسنه ای که در برابرش ایستاده بود

و شاید می توانست به طور مبهم یادآور وجود انسانی باشد، چیزی بگوید، حتی دشنام هم نداد. در عوض

با حالتی خوشحال سنگی از زمین برداشت و به سوی من پرتاب کرد. این کار او به نظر من درست مانند

جلب توجه یک حیوان بود. 


فراخواندن حیوانی اهلی به سر کارش، با موجودی که وجه مشترکمان آنقدر ناچیزست که او را حتی تنبیه نمی کنیم دردناک ترین بخش این کتک ها توهین هایی بود که به ما میکردند. چنانکه یکبار مجبورمان کردند تیرهای چوبی دراز و سنگین را بر روی مسیر یخ بسته حمل کنیم. اگریکی از افراد پایش می لغزید نه تنها وضع خود را به خطر انداخته بود بلکه برای بقیه کسانی هم کههمان تیر را حمل می کردند خطر ایجاد می کرد. لگن خاصره یکی از دوستان دیرین من نقص مادرزادیداشت اما او خوشحال بود که با وجود این نقص می توانست کار کند زیرا به هنگام گزینش افرادی کهنقص عضوی داشتند یقینا به اتاق گاز روانه می شدند. او که با عده ای تیر چوبی بسیار سنگینی حمل میکرد، بر روی مسیر یخ بندان لنگید و چیزی نمانده بود که بیفتد و بقیه را هم با خود بکشد. چون هنوزنوبت من نرسیده بود بدون درنگ به یاری اش شتافتم...


ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد