شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند: شاهنامه فردوسی : پادشاهی کیقباد و آغاز جنگ برای دفع حمله افراسیاب تورانی به ایران در محاصره طبرستان


ادامه از نوشتار پیشین

شاهنامه فردوسی

پادشاهی کیقباد

پس از آن که رستم می تواند کیقباد جوان را در دامنه کوه البرز بیابد او را به داخل سرزمین آورده و به شاهی می رساند:


نخستین جنگ کیقباد با افراسیاب که در مرز ایران ارتش خود را آماده حمله ساخته بود:

به شاهی نشست از برش کیقباد

همان تاج گوهر به سر برنهاد

همه نامداران شدند انجمن

چو دستان و چون قارن رزم‌زن

چو کشواد و خراد و برزین گو

فشاندند گوهر بران تاج نو

قباد از بزرگان سخن بشنوید

پس افراسیاب و سپه را بدید

دگر روز برداشت لشکر ز جای

خروشیدن آمد ز پرده‌سرای

بپوشید رستم سلیح نبرد

چو پیل ژیان شد که برخاست گرد

رده بر کشیدند ایرانیان

ببستند خون ریختن را میان

به یک دست مهراب کابل خدای

دگر دست گژدهم جنگی به پای

به قلب اندرون قارن رزم‌زن

ابا گرد کشواد لشگر شکن

پس پشت‌شان زال با کیقباد

به یک دست آتش به یک دست باد

به پیش اندرون کاویانی درفش

جهان زو شده سرخ و زرد و بنفش

ز لشکر چو کشتی سراسر زمین

کجا موج خیزد ز دریای چین

سپر در سپر بافته دشت و راغ

درفشیدن تیغها چون چراغ

جهان سر به سر گشت دریای قار

برافروخته شمع ازو صدهزار

ز نالیدن بوق و بانگ سپاه

تو گفتی که خورشید گم کرد راه

سبک قارن رزم‌زن کان بدید

چو رعد از میان نعره‌ای برکشید

میان سپاه اندر آمد دلیر

سپهدار قارن به کردار شیر

گهی سوی چپ و گهی سوی راست

بران گونه از هر سویی کینه خواست

به گرز و به تیغ و سنان دراز

همی کشت از ایشان گو سرفراز

ز کشته زمین کرد مانند کوه

شدند آن دلیران ترکان ستوه

شماساس را دید گرد دلیر

که می‌بر خروشید چون نره شیر

بیامد دمان تا بر او رسید

سبک تیغ تیز از میان برکشید

بزد بر سرش تیغ زهر آبدار

بگفتا منم قارن نامدار

نگون اندر آمد شماساس گرد

چو دید او ز قارن چنان دست برد

چنین است کردار گردون پیر

گهی چون کمانست و گاهی چو تیر

جنگ ما بین ایران و توران  در می گیرد و رستم فرمانده اصلی میدان نبرد است. قارن پهلوان دلاور ایرانی  یکی از نام آوران ارتش توران بنام شماساس را با ضربتی بر سرش از اسب سر نگون می سازد و جنگ ادامه دارد. از سوی دیگر رستم در پی یک نقشه اصلی و بنیان کن است تا سخت ترین صدمه را به سپاه افراسیاب وارد سازد.


قارن: قارن ( معرب کارن) پسر کاوه آهنگر  و از پهلوانان ناندار  ایرانی  در شاهنامه است  که از زمان شاهی فریدون تا کیقباد در مقام‌ سپهداری ارتش ای ان خدمت کرده بود.خاندان قارن یا کارن یکی از هفت خاندان اصیل ایر انی است که در تاریخ ایران چه در باستلن و چه در دوره های ساسانی و بعد از اسلام نقش اساسی در تاریخ نظامی سیاسی ایران ایفاد کرده اند


شماساسشماساس که از او در شاهنامه امده از فرماندهان ارتش توران است و از سرداران افراسیاب که با فرمانده دیگر ی  به نام  خزروان  در عهد نوذر شاه به نیمروز پایتخت زابل  که در آن زمان زال پدر رستم  حکمران آنجا بود، یورش آوردند.شماساس در جنگ کیقباد و در شکست محاصره آمل توسط تورانیان بوسیله قارن پهلوان ایرانی کشته شد


امیر تهرانی

ح.ف

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد