ادامه از گفتار پیشین
رساله پروتاگوراس نوشنه افلاطون : مناظرات سقراط با یک فیلسوف شکاک
1پروتاگوراس
این رو، سقراط گرامی، همه ی مردم، از جمله آتنیان، معتقدند در جائی که هنر معماری یا فنی دیگر موضوع بحث باشد تنها چند تنی که در آن هنرها استادند حق دارند در بحث و شور شریک شوند. و اگر کسی که از آن هنرها بی بهره است بخواهد اظهار نظر کند، چنانکه گفتی او را از انجمن بیرون می کنند و حق همین است. ولی آنجا که مسأله ای سیاسی در میان باشد، یعنی موضوعی که شرط اظهار رأی در آن بهره مندی سخن بگوید زیرا همه ی مردمان از این قابلیتها برخوردارند و اگر جز این بود جامعه پایدار نمی ماند. پس، سقراط، بدین علت است که به همه ی مردمان اجازه داده می شود در مسائل سیاسی رأی خود را بیان کنند.
ازاین رو، سقراط گرامی، همه ی مردم، از جمله آتنیان، معتقدند در جائی که هنر معماری یا فنی دیگر موضوع بحث باشد تنها چند تنی که در آن هنرها استادند حق دارند در بحث و شور شریک شوند. و اگر کسی که از آن هنرها بی بهره است بخواهد اظهار نظر کند، چنانکه گفتی او را از انجمن بیرون می کنند و حق همین است. ولی آنجا که مسأله ای سیاسی در میان باشد، یعنی موضوعی که شرط اظهار رأی در آن بهره مندی سخن بگوید زیرا همه ی مردمان از این قابلیتها برخوردارند و اگر جز این بود جامعه پایدار نمی ماند. پس، سقراط، بدین علت است که به همه ی مردمان اجازه داده می شود در مسائل سیاسی رأی خود را بیان کنند.
این رو، سقراط گرامی، همه ی مردم، از جمله آتنیان، معتقدند در جائی که هنر معماری یا فنی دیگر موضوع بحث باشد تنها چند تنی که در آن هنرها استادند حق دارند در بحث و شور شریک شوند. و اگر کسی که از آن هنرها بی بهره است بخواهد اظهار نظر کند، چنانکه گفتی او را از انجمن بیرون می کنند و حق همین است. ولی آنجا که مسأله ای سیاسی در میان باشد، یعنی موضوعی که شرط اظهار رأی در آن بهره مندی سخن بگوید زیرا همه ی مردمان از این قابلیتها برخوردارند و اگر جز این بود جامعه پایدار نمی ماند. پس، سقراط، بدین علت است که به همه ی مردمان اجازه داده می شود در مسائل سیاسی رأی خود را بیان کنند.
برای اینکه در درستی این سخن تردید نماند، گوش فرادار تا دلیلی دیگر بیاورم بر اینکه مردمان معتقدند هر آدمی باید از عدالت و خویشتن داری و دیگر قابلیتهای انسانی بهره مند باشد. اگر کسی ادعا کند که در یکی از فنها، مثلا فن نی نواختن، استاد است و نتواند ادعای خود را ثابت کند همه به ریش او می خندند و حتی خویشان و دوستانش نیز او را سرزنش می کنند و ابله و دیوانه می خوانند. ولی در مورد عدالت و خویشتن داری عکس این قاعده صادق است چه اگر کسی اعتراف کند که از عدالت بی بهره است هر چند مردمان بدانند که راست می گوید همین راستگوئی را دلیل ابلهی او می دانند زیرا معتقدند که هر کس لااقل باید به عدالت تظاهر کند گر چه براستی عادل نباشد. همین خود دلیل روشنی است بر اینکه به عقیده ی همه مردمان هر کس باید به نحوی از انحاء از عدالت بهره ای داشته باشد و گرنه روا نیست در میان آدمیان بسر برد. پس ثابت شد که مردمان حق دارند در مسائل اجتماعی که شرط اظهار رأی در آنها بهره مندی از عدالت و خویشتن داری است به هر کس اجازه دهند عقیده ی خود را بگوید زیرا یقین دارند که هیچ یک از افراد آدمی از آن قابلیت بی بهره نیست. با این همه سقراط گرامی، آتنیان آن قابلیت را موهبتی طبیعی نمی دانند بلکه معتقدند فرا گرفتنی است و هر کس باید در تحصیل آن بکوشد. اکنون گوش فرادار تا این نکته را نیز ثابت کنم:
اگر در وجود کسی عیبی باشد و مردم بدانند که آن عیب طبیعی و مادرزاد است- مانند زشتروئی و کوچکی اندام- یا در نتیجه ی اتفاقی ناگوار عارض شده، آن کس را به سبب آن عیب سرزنش نمی کنند و کمر به مجازات او نمی بندند بلکه در او به دیده ی ترحم می نگرند چه این گونه نقص و کمال یا زاده ی طبیعت است یا ناشی از اتفاق.
ولی اگر کسی از ملکات نیک که به کوشش و تمرین و آموختن بدست می آیند بی بهره و به صفاتی به عکس آن ملکات- مانند بیدادگری و بیدینی- که مانع پدیدار شدن قابلیت سیاسی هستند متصف باشد مردمان از او بیزار می گردند و سرزنشش می کنند و حتی گاه سزاوار کیفرش می دانند زیرا معتقدند که هر آدمی با کوشش و تمرین و آموختن می تواند از آنها رهائی یابد.
سقراط گرامی، علت اینکه دولتها گناهکاران را به کیفر می رسانند جز این نیست که همه ی مردمان قابلیت انسانی را آموختنی می دانند و بر این عقیده اند که هر آدمی مکلف است در فرا گرفتن آن بکوشد. اگر علت مجازات گناهکاران را بررسی کنی خواهی دید که هیچ کس گناهکاری را تنها به جهت ارتکاب گناه مجازات نمی کند مگر آنکه مجازات کننده از خرد بری باشد و چون جانوری درنده در صدد انتقامجوئی برآید
. آنکه گناهکاری را به فرمان خرد به کیفر می رساند نه بدان جهت است که گناهی از او سر زده، زیرا با کیفر نمی توانگاه وقوع یافته را از میان برد. بلکه برای آن است که هم خود گناهکار عبرت بگیرد و همدیگران ، تا در آینده هیچ یک از آنان در صدد ارتکاب گناه برنیاید. پس هر مجازات کنند ه ای این معنی رادر نظر دارد که قابلیت اجتماعی فرا گرفتنی است و با کوشش و تمرین می توان آنرا بدست آورد و مراد مجازات کننده این است که گناهکاران از راه نادرستی که در پیش گرفته اند ، برگردند .
همه کسانی که چه در خانه خود و چه به نام جامعه و دولت گناهکارانرا کیفر می دهد تابع این عقیده اند و چنانکه می دانی همه مردم جهان و ازجمله آتینان گناهکارانرا به کیفر می رساند . پس روشن است که آتنیان مانند همه مردم بر این عقیده اند که قابلیت فراگرفتنی است .
سقراط گرامی ، گمان می کنم ثابت کردیم که همشهریان تو حق دارند رد انجمنهای ملی به هرآهگر و کفشدوز اجازه اظهار رای در ماسئل سیاسی بدهند زیرا قابلیت احتماعی را آموختنی می دانند...
ادامه دارد
امیر تهرانی
ح.ف