آدامه از نوشتار پیشین
زندگینامه یک یوگی نوشته یوگاناندا
چگونه یوگیها خلق می کنند؟ِلایف ترونها
بعدها از دوستی، آلاکاناندا، شنیدم که "مرد مقدس عطر" توانایی داشت که آرزو داشتم میلیونها گشنه در آسیا، و حالا در اروپا، داشتند.
"من با صد مهمان دیگر در خانه گاندها بابا در بوردوان بودیم،" آلاکاناندا به من گفت. "یک جشن بود. چون شنیده بودم که یوگی میتواند از هوا هر چیزی پدیدار کند، من به خنده درخواست نارنگی نا فصل کردم. بیدرنگ لوچی* ها بروی بشقاب برگ درخت موز باد کردند. آشکار شد که در هر یک از نان ها نارنگی پوست کنده ای است. من با ترس از یکی گازی زدم، اما آن خوشمزه بود."همسان سازی ذهن با نیروی گیتی
گاندها بابا، با همسان کردن ذهنش با نیروی گیتی بوسیله برخی تمرین های یوگیها، میتوانست جنبش لایفترونها را هدایت کند تا ساختار جنبشی خود را بازچینی کنند و شکل خواسته را بخود بگیرند. عطر، میوه، و معجزه های دیگر او شکل گیری متفاوت این جنبش هاست و نه حسهای درونی القا شده بوسیله هیپنوتیزم*.نمایش معجزه ها مانند آنهایی که "مرد مقدس عطر" انجام میدهد دیدنی اما در معنویت بیفایده هستند. چون هدف چندانی فرای سرگرمی ندارند، آنها در راه جستجوی جدی برای خدا یک انحراف هستند.زیانهای هیپنوتیزم
هیپنوتیزم بوسیله پزشک ها در موردهای اندک عمل به عنوان کلروفرم روانی استفاده شده، برای کسانی که دوای بیحسی برایشان خطرناک است. اما حالت هیپنوتیزم زیان آورست. اثر روانی منفی ایجاد میکند که کم کم به سلول های مغزی آسیب میرسانند. هیپنوتیزم یک فراتازی به حریم آگاهی کسی دیگر است. پدیده موقتی آن هیج ربطی به معجزه های مردان و زنانی که دارای آگاهی الهی هستند ندارد. بیدار با پروردگار، مقدسان راستین در این جهان خیالی تنها با هدفی هم آهنگ با خیالگر الهی گیتی تاثیر میگذارند.
گفتار صوفی ایرانی ابوسعید ابی الخیر
استادان نمایش خود نمایانه توانایی های غیر طبیعی را نادرست خوانده اند. صوفی ایرانی، ابو سعید، به برخی "فقیر" ها که به معجزه های روی آب و زمین و هوای خود می بالیدند ریشخند میزد.
"قورباغه هم آب را خانه میداند!" ابوسعید با کمی تحقیر یادآوری کرده. "زاغ و کرکس بسادگی در آسمان پرواز میکنند; شیطان در یک دم هم در خاور است هم در باختر!
انسان راستین اوست که به حق در میان اطرافیان خودش میگردد، خرید و فروش میکند، اما به یک دم غافل از خدا نیست!" در جایی دیگر آموزگار بزرگ ایرانی در باب زندگانی دینی چنین گفته: "به کناری زدن آنچه در اندیشه ات است (آرمان های خودخواهانه); آزادانه دادن آنچه در دست داری; و هیج گاه شانه خالی کردن در برابر دشمنی ها!"
نه مرد مقدس بی قید در معبد کالیقات و نه یوگی آموخته در تبت دلم را در آرمان یافتن یک گورو خشنود نکردند. دلم یک آموزگار برای تقدیر از خود نمیخواست. هنگامی که سرانجام با استادم ملاقات کردم، او الگویی بود که به من یاد داد نشان انسان راستین را.امیر تهرانی
ح.ف