ادامه از نوشتار پیشین
نماد گمشده: نوشته دن بر اون
در نقطة امنیتی، یک نگهبان اسپانیولی جوان در حالیکه لنگدان جیب هـایش را خـالی میکرد و ساعت قدیمیاش را در می آور د با او حرف می نگهبان که به نظر میرسید کمی خندهاش گرفته، گفت «: میکی ماوس
لنگدان که به این اظهار نظر عادت کرده بود، سـر تکـان داد . سـاعت میکـی مـاوس نسخة کلکتور را پدر و مادرش در تولد نه سالگی اش بـه او هدیـه داده بو دنـد «. اینـ و میپوشم که به یادم بندازه زیاد تند نرم و زندگی رو زیاد جدی نگیرم ». نگهبان با لبخندی گفت «: فکر نکنم فایده ای داشته باشه . آخه به قیافه تون میاد خیلیعجله داشته باشید ».وان قاتل و سیزده روح سرگردان
تمام این ساختمان، در حقیقت خزانه ای از رازهای عجیب و غریب بـود، شـامل یـک «وانِ قاتل » که مسئول قتل سینه پهلویی معاون رئیس جمهور هنری ویلسون بـود،
یک پلکان با لکه های خون دائمی که به نظر می رسید تعداد بی شماری از مهمانان در بالای آن در رفت و آمد هستند، و یک تالار زیرزمینی مهر و موم شـده کـه در سـال1930 کارگران اسب مسموم شدة ژنرال جان الکساندر لوگانر ا در حالی پیدا کردنـد که زمان زیادی از مردن آن گذشته بود .با اینحال، هیچ یک از افسانه به اندازة ادعای وجود سیزده روح مختلف که بـه ایـن ساختمان رفت و آمد می کردند ماندگارتر نبود . ر بارها گزارش شـده بـود کـه روح پیـه لنفانت مهندس شهرسـازی در ایـن سـالن هـا سـرگردان اسـت و خواسـتار پرداخـت صورتحسابهایش است گذ که اکنون دویست سـال از انقـضای آنهـا مـی شـت .
روح کارگری که در جریان ساخت گنبد کاپیتول از بالا سقوط کرده بود در حالی دیده شده بود که با جعبه ای از ابزارهای کارش در راهروها سرگردان بود و. البته، معـروف تـرینِ همة ارواح، به دفعات در زیرزمین کاپیتول دیده شده بود - گربة مردنی سیاهی کـه در پیچ و خم وحشتناک راهروهای باریک و اتاقک .زد های زیر ساختمان پرسه می لنگدان از روی پله برقی به بیرون قدم گذاشت و دوباره به سـاعتش نگـاه کـرد . سـه دقیقه. با عجله از راهروی پهن پایین رفت و در حالیکه ح رفهای اولیه اش را با خـودتمرین می کرد تابلوها را به سمت سالن مجسمهها دنبال کرد . لنگدان باید می پذیرفت که حرف های معاون پیتر صحیح بوده انـد؛ ایـن موضـوع سـخنرانی، بـا مراسـمی بـه میزبانی یک فراماسون برجسته، در واشنگتن دی.سی خیلی جور در میآمد . اینکه دی .سی تاریخ چة فراماسونی باشکوهی داشت به هیچوجـه یـک راز محـسوب نمی . شد سنگ گوشة همین ساختمان در یک مراسم کـاملا فراماسـونی توسـط خـو د جرج واشنگتن گذاشته شده بود. این شهر توسط فراماسونهای اسـتاد طراحـی شـده بود- جرج واشنگتن، بن فرانکلین ، و پیه ر لنفانت - مغزهـای متفکـری کـه پایت خـط جدیدشان را با نمادگری، معماری، و هنر فراماسونی آراسته بودند .
البته، مردم همه جور عقایدی از دیوانگی در اون نمادها میبینند . خیلی از تئوریست های توطئه ادعا می کردند که نیاکان فراماسونی رازهای قدرتمنـدی را در سراسر واشنگتن به همراه پیام های نمادینی که در طر حبندی خیابان هـای شـهر اند نهفته است پنهان کرده لنگدان هیچوقت توجهی به این هـا نمـی کـرد...
ادامه دارد
امیر تهرانی
ح.ف