شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
شرح کتاب خوانی ها و کتابها

شرح کتاب خوانی ها و کتابها

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند: گتاب گفتگو با خدا نوشته نیل دونالد والش فصل دوم : احساس، افکار و کلمات ،راههای ارتباط خداوند


ادامه از نوشتار پیشین

گتاب گفتگو با خدا نوشته نیل دونالد والش

فصل دوم

 احساس، افکار و کلمات ،راههای ارتباط خداوند

ابتدا بهتر است به جای واژة صحبت، از کلمۀ ارتباط استفاده کنی، چون واژه ای بهتـر، کامـلتر و دقیق تر است. وقتی تو سعی می کنی با پروردگارت گفتگو کنی- او و تو، تو و او، فـورا گرفتار محدودیتهای غیر باور کلامی می شوید، و به همین دلیل خداوند صرفاً از طریق کلماتارتباط برقرار نمی کند، در واقع به ندرت چنین کاری مـی کنـد . متـدوالترین شـکل ارتبـاط از طریق احساس است.‌احساس، زبان روح است.


اگر می خواهی بدانی این کار یا این چیز برای تو خوب است، نگاه کـن و ببـین چـه احساسـی نسبت به آن داری؟ گاهی مشکل است ما احساسات خود را کشف کنیم، و مشکل تر از آن، بیان احساسات است. با وجود این بالاترین حقیقت وجود تو، در عمیق ترین احساسات تـو نهفتـه است. رمز کار پی بردن به آن احساسات است، اگر بخواهی می توانی بفهمی چگونـه، ولـی ابتـدا بهتر است؛ به پاسخ سوال اول برگردی. خداوند ضمناً از طریق فکر، ارتبـاط برقـرار مـی کنـد . افکـار و احساسـات یکـی و یکسـان نیستند، اگر چه ممکن است همزمان اتفـاق بیفتنـد، بـرای ارتبـاط ذهنـی، پروردگـار اغلـب از تصاویر و تصورات استفاده می کند. به همین دلیل افکار، به عنوان ابـزار، وسـیلۀ مـؤثرتری برای برقراری ارتباط به شمار می آیند.


علاوه بر افکار و احساسات، خداوند از ابزار تجربه به عنوان وسیلۀ ارتباطی مهم و عظـیم استفاده می کند.‌نهایتاً، زمانی که احساسات، افکار، و تجربه همگی شکست می خورنـد، خداونـد از کلمـات استفاده می کند. کلمات به عنوان برقرار کنندة ارتباط کمترین تأثیر را دارند. چون اغلـب بـد فهمیـده و بـدتعبیر می شوند.


می پرسی چرا اینطور است؟ این به دلیل ماهیت کلمات است. کلمات صرفاً کلمـات ادا شـده هستند: اصوات و اداتی که نمایندة احساسات، افکار و تجربه می باشند. آنها نمادها، علامـات و نشانه هایی هستند. آنها‌ واقعیت نیستند و چیز واقعی نمی باشند.


کلمات ممکن است به درک بعضی از معانی کمک کنند. تجربه به تو کمک می کند، تا شناخت پیدا کنی. با وجود این پاره ای چیزها هستند که تو نمـی تـوانی تجربـه کنـی . لـذا مـن ابـزار‌دیگری برای شناخت در اختیارت گذاشته ام. همۀ اینها احساسات نامیده می شوند، افکـار هـم البته باید دخالت داده شوند. طنز قضیه در این است که، تو اینهمه تأکید روی حرف پروردگار می گذاری ولی به تجربـه اهمیت نمی دهی.

در واقع ارزشی که تو برای تجربه قائل هستی به قدری ناچیز اسـت کـه وقتـی آنچـه را از خداوند تجربه کرده ای، متفاوت از چیزی است که از او شنیده ای، بطور خود به خـود تجربـه‌ را کنار می گذاری و به کلمات می چسبی، و این در موقعیتی است که باید خلاف این کار را می کردی.

شناختی که تو به طور واقعی و شهودی از چیزی داری، در نتیجۀ تجربه و احساسـی اسـت که نسبت به آن چیز داری. الفاظ صرفاً می توانند نماد آنچه تو می دانی باشند، و ضمناً ممکن است تو را دچار سردرگمی کنند.


منبع : ترجمه توراندخت مالکی

انتخاب : امیر تهرانی

ح.ف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد