کتاب جن گیر نوشته ویلیام پیتر بلتی و معما های آن(بخش سوم): از دیو عراق باستان تا داستان جن زدگی رابی مانهایم د ر آمریکا

ادامه از نوشتار پیشین

کتاب   جن گیر نوشته  ویلیام پیتر بلتی و معما های آن(بخش سوم)

از دیو   عراق باستان تا  داستان جن زدگی رابی مانهایم د  ر آمریکا

متن کتاب جن گیر قدری همراه با تشبیهات و استعاره است. اما هر کس که زبان انگلیسی خوب بداند آنرا می فهمد. اگر ترجمه خوبی در دسترس باشد دیگر چه بهتر!

در متن کتاب و در پیش صحنه مربوط به عراق ابتدا گرمای طاقت فر سای آن سرزمین به تصویر کشیده می شودو این که قطرات عر ق از پیشانی مردپیر یا همان کشیش باستان شناس روان است. او به چای خوردن مشغول است و نویسنده در متن انگلیسی از واژه فارسی چایخانه بجای کافه استفاده می کند.

هم چنین متن کتاب از بر خورد او با مجسمه پازوزو دیو باد جنوب غربی  در محوطه حفاری سخن می گوید که این دیو بیماری  آور و منادی هجوم امراض است.

البته این  واقعه بعد از ان است که به او خبر از یافتن چیزهایی زیر خاکی میدهند و او به محل می رود و خود با کلنگ درون حفره ای را می کاود و از آن مجسمه کوچک سنگی از پازوزو را می یابد.

آنگاه در صحنه ای دیگر با یک مجسمه سنگی بالدار از پازوزو روبرو می شود که علامت مشخصه آن الت تناسلی مردانه برجسته است.

در متن کتاب  به این نکته اشاره می شود که پیر مرد باستانشناس و یا همان کشیش این گونه نتیجه گیری می کند که دشمن قدیمی باز گشته است.

در خانه ای در واشنگتن دی سی چه می گذرد؟

کتاب اصل ماجرای این گونه روایت می کند که زن صاحب خانه ابتدا صدای در زدن و یا کوبیدن می شنود ، گویی این صدا از اتاق دختر ش رگان می آید . با خود می گوید : رگان چه کار می کند؟ وقتی به اتاق وارد می شود دختر را غرق در خواب ناز می بیند. با خودحدس می زند باید سیستم آب گرم از کار افتاده باشد. چون اتاق بشدت سرد است. وقتی به لوله آب گرم دست می زند آنرا داغ می باید. به سقف اتاق نظر می کند خراشهایی را بر روی سقف می بیند.

بعد ا شک می کند که در خانه موش وجود دارد، دستور می دهد که تله موش که کار بگذارند . بنابر این نویسنده از زبان مادر رگان و  سه اثر ، صدای درزدن و یا کوبیدن، خراش روی سقف و وجود موش در خانه حدس می زند که باید مشکلی در کار باشد و لی او حقیقت این مشکل را بعدا در می یابد.

آنچه کتاب می خواهد بگوید این است که پازوزو همان دیو چهار بیماری مخرب ا ز جمله طاعون و همان عامل خشکسالی از عراق و از معبد حترا به سراغ دخترکی در واشنگتن دی سی آمریکا رفت و روح او را تسخیر نمود. و این مطلبی است که به تخیل بیشتر شبیه است تا به حقیقت. جالب این که در فیلم جن گیر  بخشهایی از معبد حترا را نشان می دهد که بعدها  نیروهای داعش که  به حترا حمله کردند ابتدا همان بخشها را ازبین بردند.

سابقه تاریخی

گزارش های متعددی وجود دار  که می گویند ویلیام پیتر بلتی نویسنده  رمان جنگیر این داستان  را براساس یک مراسم جن‌گیری واقعی سال ۱۹۴۹  خلق کرده است.

در آن  اقعه البته باز هم  طبق گزارشات وسایل ارتباط جمعی در آن زماندر کلبه‌ای در شهر ماریلند و  در Bel-Nor میسوری یک عملیات جن گیری ولی  به صورت ناقص انجام شده بود.

روند این گزارشات تو سط  روزنامه محلی پی گیری می شد که در آنها  از سخنرانی کشیشی گزارش می کردند که برای مردم معمولی صحبت می کرد و ادعا می نمود که جن را از وجود یک پسربچه ۱۳ ساله به نام رابی  مانهایم طی شش ماه  کار طاقت فرسا ۶ ماه خارج کرده بوده است.

راستش  رابی مانهایم  نامی مستعار برای کودکی 14 ساله بود که اسم حقیقی اش فاش نشد و همین صحت موضوع را خوشه دار می کند. رابی   با خانواده اش در ایالت مریلند زندگی می کرد و ادعا می شد که روح او در اواخر دهه ی ۱۹۴۰ توسط شیطان تسخیر شده بود.

اولین بار این نام را تاریخ دان توماس بی اَلن که تاکنون بارها مطالبی در مورد موضوع جن گیری مانهایم نوشته است، ابداع کرد. شاهدان اصلیِ ماجرا به شدت از هویت واقعی این پسر محافظت می کردند و به همین دلیل استفاده از یک نام مستعار لازم بود. گفته شده است که مانهایم هیچ خاطره ای از تسخیر شیطانی خود به یاد نمی آورد و نزدیکان او هم به فراموش کردن آن حادثه راضی هستند. بنابراین اصل داستان تنها از طریق شاهدان عینیِ دیگر منعکس شده است. بیش از 40 به عنوان شاهد این ماجرا تایید شده اند.

گزارشات مربوط به ماجرا ی جن زدگی رابی مانهایم با اتفاق های غیر عادی، مانند حوادثی در شب شروع شد. خانواده مانهایم شب هنگام حوادثی نه چندان مهم   را تجربه می کردند. مثلا  ابتدا با صدای چکیدن آب به گوش می رسید  که  منبع حقیقی ای بر ای آن وجود  نداشت.

بعدا  صداهای خراشیدن و گام برداشتن بود که خانواده مانهایم ابتدا این صدا را به موش ها نسبت دادند.

به همین دلیل پدرِ رابی تا آنجا که می توانست بخش هایی از دیوار را شکافت تا جوندگان مزاحم را پیدا کند، اما موفق نشد.

در کتاب جن گیر بجای پسر ، دختری بنام رگان وجود دار  که  تنهاست و به علت طلاق پدر و مادرش با همه احساس بیگانگی می کند.

متاسفانه رابی مانهایم هم‌همین مشکل را داشت . چون   تک فرزندِ تنهای خانواده بود.   او در کنار بزرگسالان اطرافش بزرگ شد، به خصوص عمه اش هریت که طرفدار اصول معنویت مسیحی بود.

همین عمه خانم بود که به رابی روش استفاده از  لوح وویجا یا لوح ارتباط با ارواح   آموخت که چطور  از آن استفاده کند. گزارشات مربوط به رابی تاکید می کنند که یکی از علل مشکلات روحی رابی مانهایم همین کار با لوح ارتباط با ارواح بود.

متاسفانه عمه رابی عمر چندانی نمی کند و از دنیا می رود و   رابی همیشه چشم به راه دیدن عمه اش بود. چون آن زن  در واقع بهترین دوست رابی  تنها بود. پس از مرگ عمه، رابی تنهاتر شده  سعی می کند با استفاده از تخته ارواح با عمه عزیزش تماس برقرار کند.

متخصصین علوم فرا ماده گفته بودند  که یک  دستکاری بی احتیاطانه رابی در تخته ی ارواح باعث شده است که او پنجره  روحش را در برابر شیطان باز کند

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف