ادامه از نوشتار پیشین
۱۰۰۱ کتاب که باید خواند
بخواهید تا به شما داده شود: نوشته جری هیکس
هنگامی که دلتان چیزی را می خواهد...
وقتی سعی می کنید آزادی دیگران را سلب کنید در حقیقت آزادی خودتان را سلب کرده ایدهنگامی که دلتان چیزی را می خواهد و می بینید نمی توانید آن را داشته باشید ، به این نتیجه می رسید که چیزی در بیرون از شما مانع رسیدن شما به آرزویتان میشود، اما چنین چیزی حقیقت ندارد.
- تنها چیزی که شما را از رسیدن به خواسته هایتان باز می دارد آن است که عادات فکری شما متفاوت از آرزوهای شماست.
-هنگامی که از قدرت افکار خود و قدرت پذیرش چیزهایی که می خواهید آگاه شدید اختیار زندگی و وقایع آن را در دست گرفته اید.
چیزهای ناخواسته بدون دعوت نیامده اند
چیزهای ناخواسته بدون دعوت شما نمی توانند وارد زندگیتان شود .ضمنا از طریق تسلط بر رفتار یا خواسته های دیگران نمی توان جلو ورود وقایع ناخواسته به زندگی خود را گرفت .
وقتی از قانون جاذبه درست آگاهی نداریم سعی می کنیم که وقایع دور و برمان را تغییر دهیم. اما این کار ممکن نیست. حال آن که وقتی از قانون جاذبه و احساسی که افکارتان در شما پیدا می کنند مطلع شدید دیگر ترسی از وقایع ناخواسته ندارید و چیزی را که نمی خواهید وارد زندگیتان نمی شود، مگر آن که خود دعوتش کنید.در پشت هر خواسته ای آرزوی احساسِ خوب داشتن نهفته است
هیچ آرزویی نیست که شخص فکر کند پس از رسیدن به آن احساس خوشی نمی کند . چه این آرزو داشتن بینشی مادی باشد ، یا رسیدن به حالت و موقعیتی مادی یا داشتن روابط، شرایط بهتر.
در قلب هر خواسته ای ، آرزوی رسیدن به احساس بهتر نهفته است. بنابراین ضابطه ی موفقیت در زندگی نباید رسیدن به پول یا چیزهای دیگر باشد. ضابطه ی موفقیت باید مقدار شادی باشد که احساس می کنید. اساس زندگی آزادی است و نتیجه ی زندگی توسعه و گسترش است. اما هدف زندگی شادی و نشاط است...
(البته به شر ط آن که شادی و آزادی شما به بهای زیان به دیگران نباشد.)
ادام
ادامه دارد...
امیر تهرانی
ح.ف