اتللو در این تراژدی که نام دیگرش مغربی است شخصیت مرد داستان است. او فرمانده مقتدری است که افتخارات بسیاری در جنگها بدست آورده ولی ا ز سیاست و هوشمندی و دانایی لازم برخوردار نیست.
به همین خاطر خیانتگران و دشمنان اطرافش با دسیسهها و برنامه ریزی حساب شده کا ری می کنند که او به همسر محبوبش شک کند.
او که از خرد سیاسی به بهره است راهنمایش احساسات اوست. پس زمانی که شبح خیانت و بدخواهی به حرکت در آمده و گرداگرد اتللو به چرخش در می آید، ا و بدون اینکه اصل ماجرا را با همسرش در میان بگذارد بیرحمانه او را بخاطر گم کردن دستمالی که خود به او هدیه داده بود میکشد.
در پایان همسر طراح اصلی جنایت وقتی پیکر بخون خفته همسر اتلو را بر خاک افتاده می بیند حقیقت را فاش ساخته و می گوید که دستمال را شوهرش یاگو از همسر اتللو ربوده و او را در اتاق معاون اتللو انداخته بود تا معاون وفادار اتللو را خیانتکار و همسر بیگناه اش را یک هرزه نشان دهد.
متاسفانه اتللو بعد از کشتن همسر به بیگناهی و وفادارش پیمیبرد که بسیار دیر است و او خود را نیز می کشد.
شخصیتهای نمایشنامه اتللو:
این داستان از کوچه ای زیبا ودر نیز آغاز میگردد.
ونیز شهر آبراهها ست و به شهر نیمه خیس ایتالیا معروف می باشد
در آن روز شوم عاشق شکستخوردهای بنام "رودریگو" بایاگو افسری که پرچمدار "اتلو" است و مغز متفکر خیانتکار ی است هردو در راه خانهٔ "برابانسیو" پدر همسر آینده اتللو هستند.
رودریگو د ر عشق شکست خورده و نتوانسته "دزمونا" را بدست آورد و یاگو افسر اتللو مقام معاونت اتللو را به او نداده اند. پس هردو از کینه سرشارند ودر پی انتقامی سخت از اتللو و معاون جدید ش می باشند!
ادامه دارد....