رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

بررسی کتابهایی که اخیرا خواندم و یا دوباره خواندم:1

کتاب جنایت و مکافات نوشته داستایفسکی

نظرات دیگران:

"ماجرای جنایت و مکافات حول زندگی یک دانشجوی رشته‌ی حقوق به نام «رادیون راسکولنیکف» می‌چرخد. جوانی که فشار فقر دارد خردش می‌کند. او اصولی برای خود دارد و بر اساس این اصول هم دست به قتل می‌زند.

 شخصیت راسکولنیکف مرد جوانی است که با پا فراتر از مرزها گذاشتن و انجام ناهنجاری به اندیشه‌های خودش جامه‌ی عمل می‌پوشاند. او هیچ اصل و قاعده‌ی تحمیلی از جامعه را نمی‌پذیرد.

او شخصیتی آزمون‌گراست و تا ته‌وتوی یک چیز را درنیاورد، دست برنمی‌دارد. تا آخرین مرزها پیش می‌رود و رنج حاصل از آن را به جان می‌خرد. 

داستایفسکی نویسنده‌ی واقع‌گرایی بود که همیشه چشمی هم به وضعیت اجتماعی آن روز روس‌یه داشت. شخصیت‌های او نماینده‌ی مردم روسیه هستند.

من از روسها می ترسم:

«ویل دورانت» در یادداشت‌های خود بر ادبیات جهان درباره‌ی کتاب‌های نویسندگان روسی می‌نویسد: 

«من از روس‌ها می‌ترسم. توان، طاقت، جرئت و نیرویشان را هم در ادبیات، در ارتش و در وجود دانشمندان، آهنگسازان، باله، سینما و هم در حفظ دولت پیچیده و نامتعارفشان احساس می‌کنم. در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم تولستوی و داستایفسکی بزرگترین رمان‌های همه‌ی اعصار را خلق کردند. در موسیقی به چنان پیشرفتی رسیدند که برتری آلمان را در سمفونی و قدرت ایتالیا در اپرا را زیر سوال بردند. این روس‌ها بودند که ارتش هیتلر را از استالینگراد به برلین عقب راندند و جنگ علیه نازی‌ها را به پایان رساندند. سطری از نوشته‌ی‌ داستایفسکی «اگر خدا مرده باشد همه چیز مجاز است.» زوال اخلاقی دنیای مسیحیت را نشان همگان داد.»

نقد رمان جنایت و مکافات

مضمون کتاب جنایت و مکافات، قتل و تاثیر آن بر قاتل است. 

درون‌نگری نیز یکی از ویژگی‌های بارز داستایفسکی بود که آن را به همراه تجارب شخصی‌اش از زندان وارد داستان کرد.

 او توجه زیادی به حالات درونی قهرمان کتابش راسکولنیکف داشت. به باور داستایفسکی در موقعیت‌هایی که روان نامتعادل شود، بهتر می‌توان جوهر باطنی انسان را شناخت.

 او علاقه داشت بداند راز ذات آدمی چیست؛ در اصل چه بوده و جامعه چه از آن ساخته است. 

کتاب‌های او به‌طور عمیقی درباره‌ی انسان بودن و چگونگی انتخاب نحوه‌ی زندگی است. همین امر هم راز جاودانگی آثار اوست و با وجود گذشت حدود یک و نیم قرن از انتشار جنایت و مکافات هنوز هم تاثیرگذار است و خواندن آن درکی بالا از ذات انسان را به خواننده می‌بخشد.

 در این مدت، منتقدان بسیاری شخصیت‌های جنایت و مکافات را از جنبه‌های مختلف بررسی کرده و شخصیت‌پردازی پیچیده‌ی داستایفسکی را تحسین کرده‌اند.

هر آدمی یک راسکولنیکف است:

به باور بسیاری، راسکولنیکف برای نجات از فلاکت، تسلیم برخی ایده‌های عجیب خود می‌شود و چوب ناپختگی اندیشه‌هایش را می‌خورد. برخی فقر و جو اجتماعی محل زندگی‌اش را در سرانجامش مهم می‌شمارند و برخی نیز باور دارند درون هر آدمی یک راسکولنیکف خفته است. با این حال، دسته‌ای نیز به‌رغم تمجیدهای بسیار از نوشتارهای داستایفسکی، به نکاتی اشاره کرده‌اند که توجه خوانندگان را به خود جلب کرده است.

از نظر آن‌ها صحنه‌آرایی داستان جنایت و مکافات خالی از عیب و ایراد نیست و شخصیت‌ها در شرایط غیرمنطقی با هم برخورد می‌کنند. «ناباکوف» نویسنده‌ی مشهور روسی و خالق کتاب «لولیتا» یکی از آن‌هایی است که داستایفسکی را پیامبر می‌خواند. 

به باور او، داستایفسکی کوچکترین فرصت برای بیان ارزش‌ها و عقاید اخلاقی خود را که از مذهب ارتدکس ریشه می‌گیرد از زبان شخصیت‌های جورواجور کتاب‌هایش از دست نداده است. به ویژه در پایان‌بندی کتاب جنایت و مکافات می‌شود دید که چطور با دست‌آویزی به عشق زمینی قهرمانش را نجات می‌دهد.

اختلاف

اختلاف درباره‌ی پایان‌بندی جنایت و مکافات یکی از بحث‌های پرشور محافل ادبی است. به باور بسیاری ماجرای راسکولنیکف، داستان نو شدن تدریجی یک انسان و تولد دوباره‌ی اوست. گفتگوی راسکولنیکف با سونیا یکی از شخصیت‌های به یاد ماندنی کتاب، دختری که برای کمک به معیشت خانواده‌اش تن‌فروشی می‌کند، یکی از زیباترین فصول جنایت و مکافات است و قدرت شگرف داستایفسکی در کاوش روان دردمند آن‌ها را آشکار می‌کند.

شاید همین شخصیت‌های پرشمار و حوادث فراوان داستان که همگی به نوعی از عمل راسکولنیکف و واکنش‌های او اثر گرفته‌اند و قدرت داستایفسکی در واکاوی این تاثیرات باشد که جنایت و مکافات را به یکی از شاهکارهای ادبی تبدیل کرده است.

اتفاقات جنایت و مکافات دقیقا در چه نقاطی از شهر سن پطرزبورگ رخ می‌دهد؟

اگر ترجمه‌ی دقیقی از کتاب را بخوانید، متوجه می شوید که داستایوفسکی در کتابش از شهر سن‌پطرزبورگ نام می‌برد، اما برای نام بردن از اسامی خیابان‌ها از کلمات مخفف و یا جای خالی استفاده می‌کند.

این کار او باعث می‌شود تصور کنیم کمی در استفاده از مکان‌ها از تخیل خودش استفاده کرده است. اما گروهی از محققین سعی کردند همه‌ی ارجاعات او را کنار هم بگذارند. نتیجه حیرت بخش است. اتفاقات دقیقا در مکان‌هایی واقعی رخ داده‌آند. با همان جزئیات. اگر می‌خواهید این نقشه را به همراه اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد، ببینید، وارد این لینک شوید. در این نقشه همه‌ی اتفاقات اصلی داستان را متوجه می‌شوید در چه مکانی اتفاق افتاده است."

منبع: طاقچه

انتخاب: امیر تهرانی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد