رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

کتابهایی که طی سه ماه خواندم و یا دوباره خواندم(7)

کتاب دن آرام نوشته شولوخوف

برنده جایزه نوبل

نظر دیگران(1)

در رمان دن آرام در نگاه نخست همه چیز بسیار ساده و به سبک رئالیستی نسبتاً سنتی نوشته شده است، ولی این سادگی فقط در نگاه نخست است. ماجرای اثر یک دوره ی ده ساله ی آکنده از رویدادهای تاریخی را در بر می گیرد ( ۱۹۲۲ – ۱۹۱۲ ).

 در «دُن آرام» هم از جنگ جهانی اول سخن به میان می آید، هم از انقلاب فوریه ۱۹۱۷، هم از کودتای اکتبر، هم از جنگ داخلی و … 

قهرمانان دن آرام قزاق ها، کشاورزان و جنگجویان ساکن روستایی دورافتاده در استپ های دُن به نام تاتارسکی هستند که در گرداب کشمکش های خونبار برادرکُشی و تحولات عظیم تاریخی ابتدای قرن گرفتار آمده اند

در میان قهرمانان، به نام شخصیت های واقعی تاریخی نیز بر می خوریم: سرکردگان جنبش سفید مانند دِنیکین، کالِدین، کراسنوف، یا کمونیست های سرپرست سازمان های بلشویکی منطقه ی دن مانند ایوان لاگوتین، فیودور پادتیولکوف، میخائیل گریواشلیکوف و غیره. 

ولی قهرمانان اصلی رمان، خانواده های مِلِخوف، آستاخوف، کارشونوف، کاشی ووی، لیستینسکی، خیالی هستند.

مطالب تاریخی و واقعی که با دقت موشکافانه ای نوشته شده، متکی به منابع مستندی است که مستقیما وارد متن شده است. 

کنار این مطالب مستند، شاهد انواع و اقسام ترانه ها، ضرب المثل ها و اصطلاحات، حکایت ها و توصیف دقیق جنبه های مختلف زندگی مردم هستیم که شبیه به یک پژوهش مردم نگارانه است و معیارهای اخلاقی و زیباشناختی روحیات، عواطف و دغدغه های قهرمانان اثر را به خوبی نشان می دهد و به شکلی غیر مستقیم و تلویحی بیانگر ارزیابی نویسنده از جهان گسترده ای است که برای خواننده توصیف می شود؛ ارزیابی همخوان با ارزش های فراگیر انسانی، که با گذشت زمان اصلاح شده است.

درون مایه دن آرام

یکی از سرلوحه های جلد نخست کتاب یک ترانه ی کهن قزاقی است:

 زمین عزیز و باشکوه ما با خیش شخم زده نشده،

زمین عزیز ما با سُم اسب ها شخم خورده،

 زمین عزیز و باشکوه ما با سر قزاق ها کشت شده،

دن آرام ما با بیوه های جوان زینت شده،

پدر ما دن آرام، با یتیمان پرگل شده،

امواج دن آرام با اشکهای پدران و مادران پُر آب شده.و

دقیقاً این واژه ها کلید درک کل اثر و آن ذهنیت عمیقا مردمی نویسنده درباره هستی جهان و بشرند که در اثر بازتاب یافته است.

رازهای دن

همه ی چیزهایی که در متن رمان تداعی کننده ی زندگی دُن هستند، در کمال زیبایی تصویر شده اند: زمینی که عطر علف هایش هوش از سر می رباید و پس از دروِ پاییزه به استراحت می پردازد، اسب هایی که باد بال هایشان را پریشان می کند و آزادانه بر همین زمین می تازند، انسانهایی که بر روی این زمین به کار پیگیر و معمول خود مشغول اند و تشنه ی عشق، و در عشق، خود را به فراموشی می سپارند.

قزاقها

 نویسنده زندگی سنتی و بی غلّ و غش قزاقها، گرفتاری های خانگی، جشن ها، عروسی ها، بازی ها و جست و خیزهای شادمانه ی آنها را با رنگ و لعابی چشم نواز و درخشان به تصویر در می آورد و ریشه های سالم شیوه زندگی آنها، عشق شان به زمین و مهارت شان در کار را ارج می نهد. شولوخوف شاعرانه کار را سرچشمه ی سلامت اخلاقی، زیبایی و فریبندگی انسان قلمداد می کند، به همین علت است که صحنه های کار در دشت و تکاپوهای روزمره ی مردم در رمان این قدر چشمگیر و پویا هستند.

 بااین وجود از همان آغاز رمان، نُت های غم و مصیبت در آن شنیده می شود. قرن بیستم فرا رسیده است و زندگی همپا با آهنگ طبیعت، جای خود را به زندگی دیگری می دهد، ساختار سنتی و پدرسالارانه ی زندگی زیر ضربه های تحولات عظیم تاریخی فرو می ریزد. آیا این ساختار به راستی آرمانی بود؟

 هر چه باشد دقیقا همین قوانین نانوشته این زندگی سنتی بود که انسان را وادار می کرد یک بار برای همیشه تابع روابط مبتنی بر عرف و سنت باشد و فرصتی به او نمی داد تا فردیت شاخص خود را بروز دهد و مسئولیت اعمال خویش را بر عهده بگیرد. همین قوانین بود که گریگوری را وادار کرد با ناتالیا، که به او علاقه نداشت، ازدواج کند و اجازه ی بودن با آکسینیا را از او می گرفت و آکسینیا را نیز به نوبه ی خود وادار می کرد ضرب و شتم و تحقیرهای شوهر نفرت انگیزش را تحمل کند. وهم و خرافه ای که زاده ی ساختار پدرسالارانه و سنت های جمعی بود، فقط این آزادی را به انسان می داد که مانند همه ی اعضای دیگر جمع باشد. به همیندلیل گریگوری، آکسینیا، ناتالیا و سایر قهرمانان رمان که می کوشیدند به روش خود زندگی کنند و کاری نداشته باشند که «مردم چه می گویند»،و  رابطه ی منسجم خود را با جهانی که در آن بزرگ شده بودند، با خویشان و نزدیکان و روستاییان پیرامون از دست می دهند. نظام نوپای روابط اجتماعی گویی این ساختار پدرسالارانه و ارزش های اخلاقی سنتی آن را از درون منفجر کرد. 

افراد از پیروی از الگوهای موجود دست می کشیدند و برای این حق مبارزه می کردند که بتوانند شخصأ سرنوشت خویش را انتخاب کنند. ولی چگونه می توان در جهانی که در آن همه چیز به سرعت در حال تغییر است، راه خود را پیدا کرد؟

منبع: کتاب لازم.کام

امتخاب و تلخیص: امیر تهرانی

دن آرام اثر میخاییل شولوخوف دن آرام اثر میخاییل شولوخوف


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد