رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.
رازهای کتابخانه من

رازهای کتابخانه من

معرفی ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون به زبانهای مختلف خوانده ام و بحث در باره رازهای این کتابها و نکات مثبت یا منفی آنان و چه تاثیری در زندگی انسان می توانند داشته باشند.

یادی مجدداز داستایفسکی

فیودور میخایلوویچ داستایفسکی متولد 11 نوامبر سال 1821 است  و در 60 یعنی در سال ۱۸۸۲  سالگی درگذشت.

 او را استاد نویسندگان و الهامبخش ادیبان دانسته اند.وی که ی نویسنده مشهور و تاثیرگذار اهل کشور روسیه است.  

در کتابها و داستانهای او نکات روانشناسانه بسیار ممتازی وجود دارد و همین باعث شده تا روانشناسان و روانپزشکان به آثار او توجه زیادی  نمایند.داستایفسکی متخصص بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان میباشد.بطوری که  بسیاری از صاحبنظران او را بزرگترین نویسنده روان‌ شناختی جهان به شمار می آورند.

نکته مهم در کارهای او این است که اکثر داستان‌ هایش  همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی‌ ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش. 

چنانکه  مشهود است در اکثر داستانهای داستایفسکی یک  مثلث عشقی  مرموز وجود دارد ، به این صورت  که زنی  در میان عشق دو مرد   قرار می گیرد و یا مردی  در میان جاذبه  عشق دو زن واقع می شود  .اینروزها روانکاوی به  گوشه های پنهان این گونه امور  دقت می کند. 


جستارهایی از نوشته های داستایفسکی:

"مهمتر از هر چیزی، هیچ وقت به خودتان دروغ نگویید. مردی که به خودش دروغ می‌گوید و به ‏دروغ خودش گوش می‌دهد به جایی می‌رسد که دیگر نمی‌تواند حقیقت را در درون خود یا اطرافش ‏تشخیص دهد و درنتیجه تمام احترامی‌که خود و دیگران را از دست می‌دهد. و بدون احترام، از عشق ‏باز می‌ایستد‎.”

"از آنجایی که انسان نمی‌تواند بدون معجزه زندگی کند، معجزاتی را که خودش ساخته است برای ‏خود فراهم می‌کند. او به جادوگری و سحر و جادو ایمان خواهد آورد، اگرچه ممکن است بدعت ‏گذار، ملحد و یاغی باشد.»‏

” کودکان را دوست بدارید، زیرا آنها نیز مانند فرشتگان بی گناه هستند. آنها زندگی می‌کنند ‏تا دلهای ما را نرم و پاک کنند و گویی آمده اند که ما را راهنمایی کنند.”‏

“رمز و راز وجود انسان فقط در زنده ماندن نیست، بلکه در یافتن چیزی برای زندگی کردن است‎.‎”

” می‌توانم خورشید را ببینم، اما حتی اگر نتوانم خورشید را ببینم، می‌دانم که وجود دارد. و دانستن ‏اینکه خورشید آنجاست، همان زندگی کردن است.‏”

‏«ای انسان، به برتری خود نسبت به حیوانات مغرور مشو، زیرا آنها گناهی ندارند، در حالی که تو با ‏تمام عظمت خود، زمین را هر جا که ظاهر شوی نجس می‌کنی و ردی ناپسند از خود به جای ‏می‌گذاری، و این درست است، افسوس. تقریباً برای هر یک از ما!»‏

اما عاشق شدن به معنای عشق ورزیدن نیست. یک نفر می‌توان عاشق شود و همچنان متنفر بود.»‏

‏”زندگی بهشت است و همه ما در بهشت هستیم، اما از دیدن آن امتناع می‌کنیم.”‏

‏”همه چیز می‌گذرد، فقط حقیقت باقی می‌ماند.”‏

ادامه دارد...

امیر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد