ادامه از نوشته پیشین (لطفا ابتدا بخش ۳ مطالعه شود)
زبان انگلیسی
این در حالی بود که من به آموزش دستور زبان انگلیسی نیز مشعول شده بودم و نخستین کتابی که به راهنمایی پسر خاله مادرم خواندم و همان کتاب مرا به جایی رساند که در سالهای بعد از خواندن کتابهای گرامر و کلاس زبان انگلیسی رفتن بی نیاز بودم و هیچ معلمی نداشتم و حتی در دبیرستان نیاز به خواندن کتاب درسی نداشتم .
این کتاب ۴۸دستور زبان فارسی و انگلیسی بود که در عرض دو ماه مر اقادر ساخت که کل دستور زبان لازم برای زبان انگلیسی را یاد بگیرم.
باید اعتراف کنم که نویسنده کتاب دکتر احسان شهبازی که یک وکیل داد گستری بود به عالی ترین و ساده ترین روش ممکن زمانهای لازم، معلوم و مجهول، افعال کمکی ، نقل قول مستقیم و عیر مستقیم و...را به ساده ترین وجه ممکن همراه با تمرینات ساده شرح داده بود. و من اصل گرامر زبان انگلیسی و آنچه را که برای خواندن ، گفتن و نوشتن لازم است در خود داشت در کوتاه تربن زمان ممکن آموختم.
شاید به همین دلیل بود که این کتاب تا حدو پنجاه بار تجدید چاپ شد و اغلب نایاب بود. بعد ها که من سالها بطور خصوصی تدریس زبان می کردم روش آموزش کتاب فوق را حتما رعایت می کردم و نتیجه مثبت داشت.
یادگیری لغات و اصطلاحات
برای آموزش لغت و اصطلاحات که بدون آنان هیچ کس زانی را کانل نمی تواند بیاموزد نیز ۴۹فرهنگ لغات انگلیسی به فارسی حییم و ۵۰فرهنگ لغات فارسی به انگلیسی کاووسی برومند را انتخاب کردم که دومی حدود سی و پنج هزار لغت و اصطلاح داشت .
هردو کتاب شاید جمعا روی هم هفتاد هزار لغت را شامل می شدند. من هر روز از هر دو کتاب پنجاه لغت و اصطلاح انتخاب می کردم و یاداشت نمودم ، با آنها جمله می ساختم ، حرف می زدم، در ذهنم با آنان جمله می ساختم و سعی در حفظ آنان داشتم.
از یکصد لغت حدود ۶۰ لغت در خاطرم می ماند و فردا و پس فردا نیز همانها را دوره می کردم . من هنوز که هنوز است فرهنگ لغات زبانهایی را که اموخته ام دم دست دارم و آنها را دوره می کنم ، باز از روی آنان یادداشت می کنم.
این روش باعث شده بود که من در طی دوسال بتوانم حدود ۱۸۰۰۰ لغت و اصطلاح زبان انگلیسی را بیاموزم. دیگر خواندن کتابها و مجلات و روزنامه ها را به زبان انگلیسی آغاز کرده بودم.
ناگفته نماند که برای تکمیل گرامر زبا ن انگلیسی و طی زمان که همگی قبل از هیجده سالگی بود کتابهای زیر را بطور دقیق خوانده بودم:
Graded Excersices in Engl i (52) 11۲)
Englisgh language direct method (53) (13)
Common mistakes in English (54) ( ۱۴)
(55) English correspondance
دو کتاب اول در باره گرامر بودند ولی کتاب سوم که از زمان چاپ تا کنون شاید بیش از نیم قرن هم چنان چاپ می شود، به خواننده می آموزد که چگونه در استفاده از لغات و افعال و اصطلاحات اشتباه نکند.
اشتباهاتی که خارجیان(نسبت به زبان انگلیسی اغلب مرتکب می شدند.) برای مثال ؛ به دو جمله ایهای درست و غلط زیر توجه نمایید:
Incorrect: I have a good news for you.
Correct: I have good news
incorrect : Worry kills more men than work.
correct:worry kills more men thsm work
Incorrect: We learn not at the school, but in life
Correct: We learn not at school, but in li
Incorrect: I have read the Shakespeare’s King correct Lear.
Correct: I haveread Shakespeare’s King Lear.
Incorrect: He married with a French gir:
correct : he married to a french girl
و آخرین کتاب او لین کتابی بود که در زمینه مکاتبه بزبان انگلیسی آموختم و همین کتاب باعث شد من در اولین شرکت بازرگانی که برای استخدام رفتم استخدام شدم و این مکاتبه انگلیسی و تسلط بر آن شاه کلید کار من در تمام دوران کار من در زمینه تجارت بین المللی بود.
۹. من در طی تجربه سی و چند ساله من در زمینه کار تجارت بین المللی به ندرت کسی را یافته ام که بر مکاتبات به زبانها بویژه زبان انگلیسی تسلط داشته باشد. در یک جمله: این تسلط بر مکاتبه زبان خارجی یکی از اصلی ترین کلید های موفقیت در این زمینه می باشد ودرحقیقت رزق و روزی همیشگی است.
امیر تهرانی
ح.ف
تا اینجا ۵۵ جلد
فهرست کتابها در کتابخانه های ایر ان و جهان
یکی از روشهای کتابخوانی من مطالعه صفحه به صفحه بسیاری از فهرست نسخهه های خطی و سنگی و برخی کتابهای چابی در کتابخانه های ایران و جهان بوده است. شاید این کار و این روش مورد علاقه بسیاری از کتابخوانها نباشد. ولی از آنجا که من نیز به میراث مکتوب ایران فوق العاده علاقمند هستم تا سرحد امکان فهرست نسخه های خطی و سنگی میر اث مکتوب را مطالعه کرده ام. راستش این کار هم فالست و هم تما شا، هم تحقیق است و هم سرگرمی! بر ای مثال من بخشی از فهرست کتابهای خطی از مجموعه هوتن در دانشگاه هاروارد را در ذیل می آورم که توسط آقای تقی بینش
و ارائه شده است:
امیر تهرانی
ح.ف
سیری در تاریخ انسان وجهان
کمتر خواننده حرفه ای کتاب را می توان یافت که علاقمند به خواندن و مطالعه کتابهای تاریخی نباشد. این علاقمندی در افرادی مانند من به توان چها ر و پنج است.البته طی ارائه گزارشات و طی نوشتار های این وبلاگ عدد دقیق آن بشر حیات مشخص خواهد شد. ولی فکر می کنم حد اقل پانصد جلد از سه هزار وپانصد جلد کتابی که خوانده ام کتابهای تاریخی باشد.
۴۷-کتاب تاریخ بیهقی
نخستین کتاب تاریخ که مرا بشدت جذب نمود و هنوز همان علاقمندی را به آن دارم کتاب تاریخی بیهقی بود.
نویسنده این کتاب با ارزش ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی است. گویا این کتاب بخشی از کتاب مفصّل تری به نامهای جامع التواریخ ، جامع فی تاریخ سبکتگین ابوالفضل بیهقی، و یا تاریخ آل محمود یا تاریخ آل سبکتگین است. آن طور که بیاد دارم خود بیهقی مجلدات تاریخ جامع را سی عدد ذکر می کند که انروزه فقط همین بخش باقیمانده است.
این بخش ۴۲ سال از سلطنت غزنویان را پوشش می دهد که خود کتاب با مرگ سلطان محمود و به تخت ر سیدن سلطان مسعود غزنوی آغاز می شود.
نقطه آغاز این تاریخنگاری مرگ سلطان محمود غزنوی و حرکت سلطان مسعود از سپاهان یا همان اصفهان است و سپس ورود به شهر ری نزدیک تهرا ن و از تهران به نشابور و آنگاه به هرات می رسد.
محمود غزنوی که فردوسی بزرگ شاهنامه را بنام او سرو ده بود در غزنین سر بر خاک گور گذاشت. او همان کسی بود که می گفت :"انگشت در جهان کرده و بد نبال رافضی( شیعیان ) می گردم."
چون مسعود در سپاهان بود برخی از بزرگان دربار غزنوی فرزند دیگر سلطان محمود را به تخت شاهی نشاندند. از جمله این بزرگان امیر حسنک وزیر ایرانی والاتبار و غیر تمندی بود که ایران در نظر او مهمتر از سلطان محمود و مسعود بود. اما بعد در همین کتاب تاریخ بیهقهی شرح جانگداز ی از بیهقی وجود دارد که داستان بر دار کشیدن حسنک وزیر را ارایه می کند که بر اثر حسادت همکاران و کینه خلیفه قلدر عباسی فرمان قتل او صادر شده بود.
علی بن زید بیهقی گزارش نموده هر سی جلد کتاب جامع تاریخ نوشته شده توسط ابولفضل بیهقی را در کتابخانه سرخس و کتابخانه مدرسه خاتون مهد عراق در نیشابور دیده بوده است.
مسعود و خطاهای دوران نوجوانی
بین مسعود و محمود پدر و پسر در بسیاری از موارد اختلاف بود حتی یکبار روبروی همدیگر صف جنگی آراستند و می رفت که یا پدر پسر را بکشد و یا برعکس پسر پدر را به قتل رساند.اما با پا در میانی افرادی مانند همین بیهقی و احتمالا حسنک وزیر ، مسعود به دستبوسی پدر رفت.
تصویر خانه شهوانی مسعود
زمانی که مسعود بعنوان ولیعهد و در شهری دور از پایتخت غزنویان و دور از چشم پدر بود دستور داده بود که برایش سالنی با تصویر های مستهجن از صحنه های شهوانی بسازند و شب هنگام در آن سالن بسر می برد.
جاسوسان پدر خبر را به سلطان محمود دادند و محمود دستور تحقیق داد تا تنبیه مقرر کند. ولی پیش از آن که پیک او غزنین را ترک کند ساعتها قبل جاسوس مسعود که در دربار پدر خبر چینی می کرد عازم محل اقامت مسعود شده بود. و پیش از رسیدن گزارشگر دربار غزنوی، جاسوس مسعود خبرش کرده و او دستور تخریب تصویر ها را به نحوی داده بود که وقتی عامل سلطان وارد شد هیچ اثری از آ ن تصاویر نمانده بود.
تاریخ بیهقی مهمترین و معتبرترین تاریخ عصر غزنوی است که شش مجلد به دست آمده آن شامل حوادث روزگار پادشاهی امیر مسعود، فرزند سلطان محمود غزنوی است .
این کتاب مورد قبول تاریخنگاران غربی نیز بوده است و در نگارش تاریخ ایر ان دوران غزنوی منبع مهنی به شمار آمده است. علاوه بر آن کتاب اطلاعات خوبی در باره سلجوقیان، سامانیان، صفاریان و طاهریان را ارائه می کند.
همچنین کتاب اطلاعات مفیدی از ادیبان، شعرا، سرزمین خراسان به ویژه خوارزم، امثال و حکم و به طور کلی حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ادبی ایران در عصر غزنوی به دست میدهد .
بیهقی خود گفته است:
سخنی نرانم تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را.
"غرض من آن است که تاریخ پایهای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقیماند."
در نوشتار بعدی در باره تاریخ بیهقی ماجرای حسنک وزیر را بیان خواهیم داشت...
ادامه دارد.
امیر تهرانی
ح.ف
تا اینجا ۴۷ جلد
نخستین رمانها و کتابهای داستان
پیامبر
بینوایان
ریشه ها
پاپیون
بوف کور
اتللو
مایده های زمینی
مدیر مدرسه
همسایه ها
شاد کامان در قره سو
-کتاب پیامبر اثری جاودانه
زین العابدین رهنما از موفقترین افراد دوران خود بود. هم نویسنده ای بود که کتاب پیامبر او شاید سی بار تجدید چاپ شد و هم داستانها و کتابهای دیگری نوشت که خریدار و مشتری فراوان داشتند. در ضمن توی سیاست هم سرک کشیده و مدتی سفیر دوران پهلوی بود.
کتاب پیامبر که داستانی دل انگیز و زیباست و از همه جا سخن گفته شرح زندگی پیامبر بزرگوار اسلام می باشد. این کتاب از همان آغاز مر ا بخود جدب نمود.
او از رم و ایران شروع می کند تا به مکه می رسد. توجه کنید منظور من از رم شهر رم در ایتالیا ی امروزی نیست بلکه منظورم رم شرقی است .جایی که امروزه استانبول نام دارد و در کشور ترکیه است. مسیحیت سیاسی در زمان ژوستینین امپراطور روم شرقی در همین شهر رم پای گرفت. اگر به استانبول بروید در نزدیکی جایی که روبروی آیا صوفیا ست ستونی وجود دارد که برروی آن مسافت آن مکان تا دیگر کشورها مثلا ایران، بابل(عراق)و...را نوشته است. علامتهایی فلش مسافت طوری نصب شده که همه در یک مکان روی ستون به هم می رسند و آن رم شرقی یا استانبول امروزی است. و آن ضرب المثل معروف که می گوید :"همه راه ها به رم ختم می شود." منظورش رم ایتالیا نیست بلکه رم شرقی و یا همان استانبول امروزی است.
رهنما در آعاز کتاب و در شرح وقایعی که در شهر رم و در مرکز حکومت ژوستینین می گذرد به ایاصوفیا اشاره کرده و می نویسد:
"کلیسای معروف ایاسوفیه که از یاد گارهای برجسته دوران ژوستینین است هنوز در مقابل چشم زمانه می در خشد. این همان بناست که پروکوب در باره اش گفته است: "این اثر دهشت اور گویی روی سنگ و اجر قرار نگرفته است، گویی با زنجیر طلا از آسمان اویزان شده است.همین کلیسا(امروزه موزه است) بود که ژوستینین در روز افتتاحش از شکوه و عظمتش خیره شده و گفته بود: شکوه و جلال ۷دا راست که مرا لایق ساختن چنین بنایی قرار داد. ای سلیمان، من ترا شکست دادم(منطورش سلیمان پیامبر بود.) ولی هر گز خیال نمی کرد که روزی بر پیشانی این کلیسای با شکوه نام "الله" و " محمد" بدرخشد.
در صحنه ای دیگر رهنما شرح روزهای پس از تولد پیامبر را در خانه عبدالمطلب پدر بزرگ پیامبر و روز هفتم آنرا شرح می دهد:
"بزرگان سالخورده قریش و اشراف مکه که در خانه عبدالمطلب و بر سر سفره اوبودند از غذای او تمجید کردند .
یکی از سران قریش پرسید: نام این پسر چه خواهد بود.
عبد المطلب گفت :محمد
قریشی مزبور گفت: - چرا نامی به وی داده ای که میان عرب مرسوم نیست؟
عبدالمطلب جواب داد:"برای انکه اوهم نظیری نخواهد داشتو به این امید هستم که در آسمان و زمین عزیز و مفتخر شود.
گفتند همان روزی موی او را تراشید تا هموزن آن زر و طلا میان بینوایان و مستمندان تقسیم شود."
اثر کتابهای داستانی بد زندگی ما
رمان و داستان ها دیگر بخشی از ندگی ما شده اند. با داستانها زندگی می کنیم که برخی ریشه در زندگی انسان دارند.بدون شک این داستانها ، این رمانها بر طرز فکر ما اثر گذارده اند.
کدام خواننده است که شاهکار جاودانه ویکتور هوگو یعنی بینوایان را خوانده باشد و تحت تاثیر قرار نگرفته باشد. خود هوگو در یادداشتی بر روی کتاب نوشته بود : تا زمانی که بی عدالتی در جهان حکمفرماست این نوع کتابها مم
تاثیر گذارباشند.
در همان ابتدای کتاب وقتی از ژان والژان زندانی ازاد شده سخن می رود که هتل ها و مسافر خانه ها و حتی میخانه ها او را بخاطر سابقه اش نمی پذیرند و او که در سرمای زمستان سر گردان بوده با راهنمایی خانمی به خانه اسقفی می رود. با مشت به در کوفته و وارد می شود. خودش را به اسقف معر فی می کند :
" من یک محکوم هستم که نوزده سال زندان بوده و هیچ جا در شهر شما مرا نمی پذیرند پول می دهم و یک ظرف غذا می خواهم. کشیش دستور می دهد که ظرف اضافی برای تازه وارد خشن روی میز بگذارند به او غدا می دهد از او می خواهد کنار بخاری بنشیند تا گرم شود و سپس دستور می دهد اتاق میهمان را برای خواب او آماده کنند."
ژان والژان حیرت زده می شو د و حیرتش بیشتر می شود وقتی اسقف به او می گوید:"
لازم نبود خود را معرفی کنید. من شما را می شناسم. ولی اینجا خانه عیسی مسیح است هر کس وارد می شود از او نمی پرسند کیست بلکه می پرسند دردش چیست؟شما آزرده خاطرید ، گرسنه اید، و خسته پس خوش آمدید! این خانه به کسی تعلق ندارد بلکه خانه کسی است که به آن نیاز دارد"
مرد در مانده که شوکه شده بود پرسید: " شما مرا می شناسید؟ نام مرا می دانید؟
اسقف گفت : بله ! نام شما را می دانم. نام شما برادر است . برادر من!
من اگر روزی چنین نماینده ای از عیسی مسیح را بیابم که از عمق قلب خود به بشر علاقمند باشد بر دستانش بوسه می زنم. ولی افسوس که یک عیسی مسیح در جهان ظاهر شد.
اما شگفتیهای داستان بینوایان همچنان ادامه دارند و آنجایی که پلیس ژان والژان را به خانه اسقف بر می گرداند. زیرا او را با شمعدانهای طلایی دستگیر کرده اند که از خانه اسقف دزدیده است. وقتی پلیس گزارش خود را ارایه می کند اسقف به پلیس می گوید:" من خودم این شمعدانها را به آقای والژان داده ام. ایشان آنها را ندزدیه است."
فکر می کنید در زندگی خود با چند نفر روبرو شده اید که مثل این آقای اسقف ملکوت آسمان د ر قلبش جای گرفته باشد؟
سالها پیش مرد روحانی بنام آقای قوام در تهران زندگی می کرد . دزد به خانه اش زد و دو عدد قالیچه بر داشت ولی پلیس دزد را دستگیر نموده و با قالیچه به خانه آقای قوام آورد.
قوام خطاب به پلیس گفت: " من خودم اینها را به ایشان هدیه کرده ام. چرا بی جهت به افراد محترم و دوستان ما تهمت دزدی می زنید؟."
آقای قوام روانت در ملکوت شاد باد که شایسته لقب" روحانی" بودی
امیر تهرانی
ح.ف
تا اینجا ۴۶ جلد
جهان پر رمز و راز رمان ، داستان و نمایشنامه
اصولا رمانها و کتابهای داستانی سه نوع هستند:
-تاریخی
- تخیلی
-معمولی(داستانی)
رمانهای ایرانی
از آنجا که من بر حسب زمان و تاریخ زندگی خودم کتابها را فهرست می کنم ناچارم از همان زمان به بررسی رمانهای ایرانی و خارجی بپردازم.
در آن دوران رمانهای معروف و مشهور که من خواندم عبارت بودند از :
۳۳-پیامبر نوشته زین العابدین رهنما
۳۴-شادکامان دره قره سو علی محمد افعانی
۳۵-شوهر آهو خانم علی محمد افعانی
۳۶-بوف کور صادق هدایت
۳۷-زنده به گور صادق هدایت
۳۸-سگ ولگرد صادق هدایت
۳۹- سه قطره خون صادق هدایت
۴۰-'همسایه ها احمد محمود
۴۱-مدیر مدرسه جلال آل احمد
۴۲-آتش بدون دود نادر ابراهیمی
۴۳-دای جان ناپلئون ایرج پزشکزاد
۴۴-تنگسیر صادق چوبک
۴۵-ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی
۴۶-عزادارا بیل غلامحسین ساعدی
۴۷-صحرای محشر جمال زاده
۴۸-تهران مخوف مرتضی مشفق کاظمی
۴۹- شکر تلخ جعفر شهری
۵۰-زن زیادی جلال ال احمد
۵۱-سوشون سیمین دانشور
۵۲- سیاحت غرب قوچانی
کتابهای خاطرات و سفرنامه های ایر انیان :
۵۳- خاطرات حاج سیاح سفرهای خارجی و داخلی
۵۴-جای پای اسکندر کاظم اسلامیه
۵۵- خسی در میقات جلال آل احمد
۵۶-خاطرات اعتماد السلطنه
۵۷- خاطرات و خطرات مهدیقلی هدایت
۵۸-سفرنامه میر زا صالح شیرازی
کتابهای قدیمی
۵۹-هزار و یکشب
۶۰-شمس و طغری
۶۱- داستانهای سند باد حسن بن عبدالله بحری
۴۵' من از هزار و یک شب شروع می کنم.
برای نخستین بار مجموعه همه داستانهای هزار و یک شب را در یک مجلد بزرگ و قطور از یک کتابفروشی کنار خیابان خریدم.
یک دکه کتابفروشی که در خیابان خیام و نزدیک به خیابان امام خمینی امروز و روبروی دفتر قدیمی روزنامه اطلاعات قرار داشت . سال پیش که در داخل تاکسی از مقابلش رد شدم هنوز وجود داشت. این کتابفروشی خیابانی و یک کتابفروشی خیابانی دیگر که در خیابان فردوسی و بالا ی خیابان منوچهری قرار دارد در دوران جوانی و حتی میانسالی از مهمترین مراکزی بودند که من از آنها کتاب می خریدم.
البته کتابفروشیهای اصلی قدیمی هم بودند ک فکر می کنم پانصد جلد از آنها کتاب خریده باشم مانند کتابفروشی ایر انیان نرسیده به میدان توپخانه، کتا بفروشی اکبر آقا در پاساژ جنب میدان انقلاب، کتابفروشی آقای غیبی کنار همان پاساز که فروشنده ای با وجدانست و با هم دوست شده ایم اگرچه تفاوت سنی داریم. کتابفروشی علمی، طهوری، معرفت، گوتنبرگ.
هم چنین کتابفروشی غیبی برادر همان آقای ِغیبی در میدان انقلاب که یک کتاب فروشی بسیار بزرگ و کتابهای خوب داشت.
یک کتاب فروشی هم در پاساژ ی در خیابان انقلاب بعد از میدان فردوسی روبروی کلاس زبان شکوه بود که کتابهای خارجی زیادی از او خریدم.
از کتابفروشیهای خیابان و میدان انقلاب خرید های زیادی کردم . کتابفروشی حسین آقا در پاساژ بالای میدان انقلاب در خیابان کارگر کتابهای خوب خریدم و او هم بعدا از من خرید کرد.)
هزار و یکشب
هزار و یک شب مادر همه کتابهای داستانی و تخیلی است که بر عرصه داستان نویسی جهان اثری فر موش نشدنی داشته است.غربیها از این کتاب گنجهایی زیادی را بیرون آوردند.(ما در آن سهمی نداشتیم صد افسوس !) .
ابتدا یک فرانسوی آنرا ترجمه کرد بعد فرانسیس ریچارد برتن کارمند و افسر نظامی اینتلیجنت سرویس انگلیس که به زبانهای فارسی، عربی، هندی، سانسکریت، و...روی هم شاید نوزده زبان آنقدر مسلط بود که وقتی در ایران بسر می برد خودر ا عبدالله فارسی نامیده بود و وقتی در سرزمین های عربی بود خودر ا شیخ عبدالله پشتو، صوفی قادری و مانند آن معرفی می کرد. او در حالی که مسیحی بود به زیارت مکه و مدینه رفت و زیارتنامه او معروف است.
ترجمه ریچارد بر تن از هزار و یک شب به انگلیسی هنوز هم معتبر است و غرب از طریق ترجمه او با هزار و یک شب آشنا شد.
در نوشتار بعد ادامه دارد...
ادامه دارد...
تا اینجا ۴۵ جلد
-
-